پس از المپیک ۱۹۲۸ ژول ریمه  رییس فرانسوی «فدراسیون بین المللی اتحادیه فوتبال Fédération Internationale de Football Association (فیفا)» که دیده بود ورزشی که وی آن را سازمان داده بیش از هر رشته دیگری در بازی های المپیک تماشاگر جلب کرده است و همچنان بازیکنان حرفه ای قادر به حضور در این بازی ها نیستند، تصمیم گرفت  رقابت های تازه ای زیر نظر و اداره  فیفا با عنوان «جام جهانی» ترتیب دهد. همه کشورها میتوانستندتیمی از بهترین بازیکنان فوتبال خود را بدون هیچ مانع و محرومیتی به این مسابقات اعزام دارند.

تاریخی تعیین شد و اوروگوئه که در آن زمان به برکت گندم و چرم ثروتی به هم زده و دولت آن متعهد شده بود هزینه سفر همه مقامات فیفا را بپردازد، به عنوان نخستین میزبان جام جهانی برگزیده شد. ژول ریمه جام جایزه را در چمدان خود گذاشت  و به همراه اعضای سه هیأت از چهار کشور اروپایی که با حضور در این بازی ها موافقت کرده بودند، در تابستان ۱۹۳۰ با کشتی راهی مونته ویدئو گردید. آرژانتینی هایی که با مشقت فراوان از آب گل آلوده و وحشی ریو دلا پلاتا گذشته بودند شاهد شکست تیم خود از اوروگوئه شدند.

فدراسیون بین المللی اتحادیه فوتبال در ۱۹۰۴ در پاریس و توسط هفت کشور اروپایی شکل گرفت. مقر فیفا در ۱۹۳۲ به سویس که کشور بیطرف بود و جایگاهی مرکزی در اروپا داشت انتقال یافت.

ژول ریمه ۱۹۵۶ – ۱۸۷۳

ژول ریمه تا ۱۹۵۴ در ریاست فیفا باقی ماند. ریمه مرد آرمان ها و صاحب بینشی فراسوی زمان خود بود و تلاش او در سازمان دادن به نمایشی با حضور بهترین بازیکنان فوتبال بیش از میل به پیامدهای مالی، از این باور سرچشمه می گرفت که همایش هر چهارسال یک بار این ورزش  محبوب جهان نه تنها به تشدید مقبولیت آن، بلکه در شرایط زمانی ای که منجر به تشکل «اتحادیه ملل» شده بود، می توانست بحران و اختلاف میان ملت ها را، انچنان که او می گفت « به رقابتی صلح آمیز در عرصه استادیوم» بکشاند. نظر او درست بود. جام جهانی در چند دهه نخست با دست اندازهایی روبرو شد. از جمله جام جهانی ۱۹۳۴ در ایتالیا که موسولینی آن را به پایگاهی تبلیغاتی برای فاشیسم تبدیل کرد. اما گذشته از این موانع، بدعت ژول ریمه در هر دوره توان بیشتری یافت تا آن جا که در همایش ۱۹۷۰ مکزیک، این رویداد محبوب ورزشی تبدیل به پدیده رسانه ای عظیمی شد که اکنون می شناسیم: نهادی جهانی با قدرت گسترده مالی.

جام جهانی ۲۰۱۸ که اکنون در روسیه جریان دارد همچون گذشته نمادی از آیین دوستی و ورزش باقی مانده، اما همزمان به بستری از فساد وابسته به مصرف گرایی نیز تبدیل شده. تا پایان بازی های امسال نیمی از جمعیت جهان در برابر صفحه تلویزیون های خود به تماشای این مسابقات می نشینند. پیش بینی می شود که بازی نهایی امسال با بیش از یک میلیارد نفر تماشاچی، عملا این مسابقه را در جایگاه پر طرفدار ترین رخداد تلویزیونی جهان قرار خواهد داد.

فساد گسترده فیفا در ماه ۲۰۱۵  و به دنبال تحقیقات گسترده وزارت دادگستری آمریکا و اف بی آی منجر به دستگیری و محاکمه جمعی از مقامات آن و متعاقباً برکناری «سپ بلاتر» رییس فیفا گردید.

این تحقیقات نشان داد که جانشینان ژول ریمه با فساد همه گیر از جمله رشوه، خرید رأی و پول شویی چگونه به مال اندوزی پرداخته بودند.

ریشه این فساد برای بسیاری که از نزدیک فعالیت های کمیته رهبری فیفا و از همه چشمگیر تر رییس مقتدر فیفای نوین «ژائو هاوالانژ» را  دنبال می کردند، پوشیده نبود. هاوالانژ برزیلی در جام جهانی ۱۹۷۰ مکزیک – که بازی های آن برای نخستین بار به طور زنده و رنگی از تلویزیون های جهان پخش شد – به قدرت رسید.

هاوالانژ ماهرانه با بهره گیری از شور و شوق دوستداران فوتبال در تماشای بازی بی نظیر تیم ملی برزیل با یونیفورم پر تلألوی زرد آن ها به رهبری «پله» و پیروزی این تیم در استادیوم «ازتک» مکزیکوسیتی، نهاد غیر انتفاعی مستقر در سویس را با پیوند به رسانه تلویزیون به یک منبع مالی عظیم و پدیده ای که زندگی نوین را کم و بیش در سرتاسر جهان تحت تأثیر قرار داده تبدیل نمود. هاوالانژ هر ذره فوتبال را به پول متصل کرد. حقوق پخش تلویزیونی مسابقات و حقوق بازاریابی رخدادهای عمده فیفا – از جمله جام جهانی – را به «شرکت های بازاریابی ورزشی» فروخت و هم آن ها بزرگ ترین تولید کنندگان تجاری جهان را به مشارکت و حمایت از این رخداد ها ( اسپانسر – Sponsor)  دعوت و تشویق نمودند. هاوالانژ نرخ عمده فروشی این حقوق را به طور مصنوعی در قبال منافعی که نصیب مقامات فیفا می شد پایین نگاهداشته بود. هاوالانژ با اعطای امتیازات و مشارکت اهدایی ها و رشوه های فیفا با مقامات ورزشی کشورهای آفریقا، آسیا و کارائیب که بیشتر کشورهای نوخاسته پس از ۱۹۷۰ بودند و مشتاقانه به فیفا می پیوستند، رأی آنان را در ابقای خود در مقام دبیر کل فیفا تضمین نماید.

پله پس از پیروزی برزیل بر ایتالیا در جام جهانی ۱۹۷۰ - مکزیک

پله پس از پیروزی برزیل بر ایتالیا در جام جهانی ۱۹۷۰ – مکزیک

هاوالانژ طی دهه ۱۹۸۰ جام جهانی را با ورود کشورهای آسیایی و آفریقایی گسترش داد. با گسترش تماشاگران جام جهانی بهای حقوق پخش تلویزیونی و نیز نرخ قرار گرفتن در جمع حامیان جام نیز افزایش یافت. این همه در شرایطی تحول می یافت که کسی چندان از هاوالانژ و اطرافیانش پرس و جو نمی کرد. ( در ۱۹۷۴ مقر فیفا در زوریخ فقط ۱۲ کارمند داشت). هورست داسلر، که پدر او شرکت کفش سازی آدیداس را بنیاد گذاشته بود و محدوده عملیات آن به مراتب گسترده تر از فیفا بود بسیاری از امتیازات انحصاری فیفا را مستقیما از هاوالانژ دریافت نمود. چمدان های پول نقد از زوریخ روانه ریو می شد.

در ۱۹۹۸ پس از بازنشستگی هاوالانژ، کنگره فیفا در پاریس سپ بِلَتر را به عنوان جانشین وی برگزید. (هاوالانژ تا سال ۲۰۱۳ در مقام ریاست افتخاری فیفا باقی ماند). رییس هر فدراسیون ملی فوتبال دارای یک رأی در کنگره فیفا است. برای مثال رییس فدراسیون مونته سِرات در کاراییب ( جمعیت ۴۹۰۰ نفر) از همان حق رأیی برخوردار است که چین. در ۲۰۱۵ آشکار شد که بسیاری از رؤسای فدراسیون های کشورها درگیر فساد گسترده فیفا شده اند. دیوید یالوپ در کتاب خود تحت عنوان «چگونه بازی را به سرقت بردند – How They Stole the Game» توضیح می دهد که چگونه امیر قطر یک میلیون دلار اسکناس را با جت شخصی خود به پاریس برد و در آنجا همه اعضای کنگره که قرار بود در رأی گیری شرکت کنند، پاکت های با وجوه نقد دریافت کردند.)

انتخابات آن سال الگوی ریاست سپ بِلَتر را مشخص کرد. درآمد فیفا از ۳۰۸ میلیون دلار در ۱۹۹۸ به ۷/۵ میلیارد دلار در ۲۰۱۴ افزایش یافت. در دنیای به هم پیوسته نو، مردم از چین تا آمریکا به تماشای پخش مستقیم فوتبال می نشستند. شاخص ترین عنصر فساد در فیفا جک وارنر از ترینیداد بود. وی که از معلمی کم در آمد به مقامی بلند پایه در فوتبال بین المللی رسیده بود، بلوکی مرکب از فدراسیون های ۳۱ کشور کوچک کاراییب را شکل داده بود. در رأی گیری های کنگره فیفا، متشکل از ۲۱۰ کشور، رأی این ۳۱ کشور نقشی تعیین کننده می یافت. این گروه که با فساد شکل گرفته بود مجرای دزدی ها و رشوه گیری های مقامات فیفا شد. (جک وارنر اکنون از هرگونه درگیری در فوتبال محروم شده، اما همچنان به راحتی در ترینیداد زندگی می کند). از همه وجوهی که فیفا مستقیما تحت عناوین مختلف – مثلا احداث «مرکز توسعه و تعالی هاوالانژ»  به وارنر می پرداخت، حتی یک زمین فوتبال برای بازی بچه ها نیز ساخته نشد. معلوم شد که مرکز هاوالانژ ترینیداد نیز در ملک شخصی وارنر احداث شده!

سپ بِلَتر با هوشیاری تشخیص داده بود که مرکز قدرت در تصمیم گیری های بین المللی از غرب به سوی شرق میل کرده است. سپ بِلَتر می دانست که پول در قرن نوزدهم در اختیار بریتانیایی ها بود، بعد آمریکایی ها، پس از آن روس ها و اکنون دولت های صاحب نفت و گاز شبه جزیره عربستان به ویژه قطر. ذخایر عظیم گاز طبیعی قطر خاندان حاکم آل ثانی را به ثروتی فوق العاده رسانده اند، اما قطر که پیشینه ای در ورزش ندارد، در دوران ریاست سپ بِلَتر بر فیفا به صورت عمده ترین منبع مالی فوتبال جهانی در آمد.

آنان که در کشورهای اروپای غربی و آمریکای مرکزی و جنوبی به طور سنتی بر عرصه فوتبال برتری داشتند در دوم دسامبر ۲۰۱۰ که کمیته اجرایی فیفا برای رأی گیری در مورد میزبانی بازی های جام جهانی ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ در زوریخ گرد آمده بود، یکباره متوجه ناهنجاری های فرایند انتخابات شدند. آمریکا، انگلیس، استرالیا، و اسپانیا و پرتغال به طور مشترک برای میزبانی بازی ها نامزد شده بودند. اما کمیته بیست و دو نفری متشکل از مردانی سالخورده ( دو تن از آنان قبل از رای گیری به اتهام فساد مالی تعلیق شده بودند) روسیه و قطر را برگزیدند.  اکنون همه می دانند که ولایمیر پوتین طی چند ماه پیش ار رأی گیری با اکثر اعضای کمیته دیدار کرده بود.

امیر نشین کوچک قطر نیز جای کافی برای تمام استادیوم های مورد نیاز ندارد و دمای آن در تابستان از ۱۰۰ درجه فارنهایت بالاتر می رود و عملا بازی فوتبال را کشنده می سازد. چاک بلیزر عضو کمیته اجرایی از آمریکا در همان هنگام گفت مگر می شود تمام یک کشور را تهویه کرد؟ اما قطر به راستی برنده بود. ( فیفا به سرعت اعلام داشت که سنت همیشگی جام جهانی را شکسته و بازی های ۲۰۲۲ را از ماه جون به نوامبر و دسامبر تغییر می دهد).

پس از رأی گیری فیفا، قطر نشان داد که قدرتی رو به رشد است. پانزده روز بعد از اعلام گزینش قطر، شورش های مردمی شمال آفریقا و به دنبال آن بهار عربی آغاز شد. قطر با حمایت از اسلامیست های آفریقای شمالی در تزلزل رژیم معمر قذافی نقشی عمده ایفا نمود. بهار عربی نیز قرار نبود که به سلطان نشین های حاشیه خلیج فارس و عربستان سعودی دامنه یابد.

روسیه نیز با کسب اعتبار میزبانی جام جهانی، چند سال بعد کریمه را اشغال کرد و در انتخابات آمریکا نیز مثل انتخابات فیفا  به مداخله پرداخت.

تحقیقات اف بی آی فاش ساخت که فساد فیفا در گزینش کشور های برگزار کننده جام جهانی در گذشته نیز جریان داشته. آلمان برای جام ۲۰۰۶ و آفریقای جنوبی برای جام ۲۰۱۰ رشوه های هنگفتی به فیفا داده بودند.

از ۲۲ نفری که در کمیته اجرایی فیفا در ۲۰۱۰ به گزینش روسیه و قطر رأی دادند، هفت تن محکوم شده اند. فرانتس بکن بائر ستاره فوتبال آلمان نیز در سویس و آلمان مورد تحقیق  و بازجویی قرار گرفت.

بی تردید قطر بیش از هر کشوری به مقامات فیفا رشوه داده است. برای کشورهای اروپایی همیشه رشوه با گزینش میزبانی جام جهانی مترادف بوده است. در حقیقت رأی ۲۰۱۰ در کاخ الیزه پاریس و چند هفته پیش از نشست کمیته اجرایی تعیین شد. در نشست مزبور رییس جمهور وقت فرانسه نیکلا سارکوزی، پسر امیر قطر، میشل پلاتینی فوتبالیست قدیمی فرانسه و رییس وقت اتحادیه فوتبال اروپا حضور داشتند. رأی پلاتینی برای میزبانی ۲۰۲۲ به آمریکا گرایش داشت، اما سارکوزی از او خواست تا به قطر رأی دهد. در آن زمان مناسبات تجاری قطر با فرانسه و نیز خرید تیم فوتبال سن ژرمن پاریس توسط  قطر اولویت داشت. پلاتینی نیز بلوک چهار رأی اروپا را از آمریکا به قطر تغییر داد. قطر علاوه بر خرید باشگاه سن ژرمن امتیاز پخش تلویزیونی باشگاه های فوتبال فرانسه را نیز با پرداخت ۶۰۷ میلیون یورو برای شبکه beINکه بخشی از شبکه تلویزیونی الجزیره است تضمین نمود. این شبکه از مصر تا آمریکا بیننده دارد.

روز دوشنبه فیفا اعلام نمود که جام جهانی ۲۰۲۶ به طور مشترک در کانادا، آمریکا و مکزیک برگزار خواهد شد.  گزینش امسال توسط ۲۱۱ عضو فیفا و نه کمیته اجرایی تعیین گردید. شاید این رأی در برابر نامزد دیگر، مراکش خبر از آن دهد که میزان فساد فیفا کاهش یافته است. در آمد فیفا از بازی های اخیر در روسیه پنج میلیارد دلار و در ۲۰۲۶ به ۱۱ میلیارد دلار بالغ خواهد شد.

هیچ همایش ورزشی  به اندازه جام جهانی تماشاگر و طرفدار ندارد. شاید به این دلیل که همیشه رگه ای تقدیری در آن وجود دارد. هر ملتی وضعیت خود در این رقابت ها را از دیدگاه فلسفی خود می نگرد. به جز آلمان ها که معتقدند چاره ای جز برد نیست، دیگران تقدیر ملی را به باخت های خود مرتبط می دانند. انگلیسی ها ملتی پر اقتدار می بینند که باخت به حکم ضربه های پنالتی از تحلیل قدرت دیرین آنان حکایت می کند. مکزیکی ها به کنایت اوکتاویو پاز در کتاب «هزارتوی تنهایی»‌ همه در سرزمینی جهنمی  شاد از می و آوازند؛ در دوزخی دوردست، باختن نیز آغشته طلسمی  جهنمی است.

نود سال پیش ژول ریمه که پای تجارت را به فوتبال بین المللی باز کرد، نوشت « فوتبال ورزشی است که خشونت را زیر مقررات و قوانین بازی به نظم وا می دارد». امروز، در جهانی زندگی می کنیم که نظم و قانون به آسانی زیر پا نهاده می شود. حتی نهاد بین المللی ای که ریمه بنیاد نهاد زیر سلطه فساد و بهره جویی قدرتمداران زورگو قرار گرفته.

تنها روزنه امید آن است که در خانه ها، کافه ها، بارها  و اساساً هر جا که می توان به تماشای فوتبال نشست، آرمان ژول ریمه هنوز زنده مانده است.

***

 

برچسبها ←  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

اشتراک خبرنامه

اگر به خواندن همسایگان علاقه مندید خبرنامه همسایگان را مشترک شوید تا مقالات را به سرعت پس از انتشار دریافت کنید: