سینمای ایران از لنز دوربین محمود کلاری در موزه هنرهای معاصر نیویورک ۳۰-۱۴ سپتامبر ۲۰۱۸
در تکامل تمامی آثار پویا و پر ارزش فیلمسازان برجسته ایرانی از جمله عباس کیارستمی، اصغر فرهادی، محسن مخملباف، داریوش مهرجویی، بهمن فرمان آرا، و جعفر پناهی، یک عنصر مشترک وجود داشته است و آن لنز دوربین محمود کلاری بوده است. گذشته از این استادان سینمای ایران، کلاری با فیلمسازان جوان نیز همکاری داشته است. لنز دوربین محمود کلاری برای هر فیلم شیوه دیداری ویژه آن را خلق می کند. از پویش و حرکت دوربین روی دست تا ساده ترین پرداخت های تصویری، از آرامش روستا تا هیاهوی شهر، از نمای کوتاه تا برداشت بلند (در یک مورد به مدت دو ساعت، تمام طول فیلم)، هیچ چیز مانع دوربین او نبوده است. کلاری بیش از سه دهه، یاور نگاه جهانیان بر ایران بوده است.
بخش سینمای موزه هنرهای معاصر نیویورک (MoMA) از چهاردهم تا سی ام سپتامبر ۱۲ اثر سینماتوگرافی این هنرمند از ۱۹۹۶ تا حاضر، از ده فیلمساز (از جمله یک فیلم از خود کلاری) را در مرور بر آثار او نمایش می دهد.
گبه، ۱۹۹۶، نویسنده و کارگردان: محسن مخملباف
محسن مخملباف گبّه را در آغاز با اندیشه ساختن فیلمی مستند از هنر بافت این فرش آغاز کرد، اما کار جهتی دیگر فراسوی واقعیت و سند یافت. زوج سالخورده ای گبّه خود را برای شستشو به کنار رودی می برند. دختر زیبایی به نام «گبّه» از این فرش رنگین بیرون می آید تا روایت دلدادگی خود و سوارکاری جوان را باز گوید. گبّه را می توان تمثیلی از امیال یک زن در پیچ وتاب فرهنگی رنگین اما در بند دانست.
نمایش: جمعه ۱۴ سپتامبر، ۷ بعد از ظهر . یکشنبه ۲۳ سپتامبر، ۲:۳۰ بعد از ظهر
ماهی و گربه، ۲۰۱۳
کارگردان: شهرام مُکری
سر آغاز فیلم، نوشته ای می بینیم که از بسته شدن رستورانی در شمال ایران در سال ۱۹۹۸مظنون به استفاده از گوشت انسان خبر می دهد. آنچه به دنبال می آید ماجرایی وهم انگیز و تکان دهنده است که تا انتها با یک برداشت – در یک سکانس شات بدون وقفه توسط محمود کلاری به مدت دو ساعت ادامه می یابد. شهرام مکری، محمود کلاری و بازیگران فیلم یک ماه تمرین کردند تا این برداشت یکسره را بر روی فیلم ثبت کنند. تک سکانس شات این فیلم را می توان یکی از برجسته ترین آثار سینمایی دانست. شیوه فیلمبرداری تماشاگر را درون زمان و مکان فیلم محبوس می کند تا هول و هراسی که شخصیت های قصه تحمل می کنند حس نماید.
نمایش: شنبه ۱۵ سپتامبر، ۴ بعد از ظهر. یکشنبه ۳۰ سپتامبر، ۵ بعد از ظهر
درخت گلابی، ۱۹۹۸
کارگردان: داریوش مهرجویی
داریوش مهرجویی سناریوی این فیلم را به همراه گلی ترقی و بر اساس قصه کوتاهی از وی نوشته است. درخت گلابی شعری از جوانی و خاطره است. همایون ارشادی نقش نویسنده ای (محمود) را ایفا می کند که پس از مدت ها کم کاری به باغ پدری خود در دماوند باز می گردد تا شاید نگارش کتابش را به اتمام برساند. در این باغ یک درخت گلابی قدیمی وجود دارد که او را به یاد سالیان کودکی و نوجوانی و ماجرای دلدادگی با دختر عمه اش (گلشیفته فراهانی) می برد. محمود کلاری استادانه خط نوستالژیک فیلم را با فصل های گوناگون زندگی این نویسنده پیوند می دهد. درخت پیر گلابی که از ثمر افتاده است تمثیلی موازی با زندگی محمود است.
نمایش: شنبه ۱۵ سپتامبر، ۷:۳۰ بعد از ظهر. شنبه ۲۹ سپتامبر، ۴ بعد از ظهر
ماهی ها عاشق می شوند، ۲۰۰۶
نویسنده و کارگردان: علی رفیعی
این فیلم لبریز از اتفاقاتی نامنتظر است. عزیز که حدود بیست سال در شمال بوده است به تهران باز می گردد. بازگشت او معشوق سالیان پیش، آتیه را که اکنون با دخترش توکا خانه پدری عزیز را به رستورانی بسیار موفق تبدیل کرده است به مخاطره می اندازد. آتیه برای پیشگیری از هر اقدام عزیز هر شب شامی مفصل تر از شب قبل پیشکش می کند. در این میان ماجرای عاشقی سوزنده توکا رابطه عاطفی شکننده میان عشاق سالیان گذشته، عزیز و آتیه را تبیین می کند.
نمایش: یکشنبه، ۱۶ سپتامبر، ۲:۳۰ بعد از ظهر. جمعه، ۲۸ سپتامبر، ۴:۳۰ بعد از ظهر
جدایی (جدایی نادر از سیمین)، ۲۰۱۱
نویسنده و کارگردان: اصغر فرهادی
سیمین (لیلا حاتمی) و نادر (پیمان معادی) زندگی خوش و راحتی در تهران دارند، اما سیمین مصمم است ایران را ترک گوید تا دخترشان در محیطی متفاوت از ایران بزرگ شود. نادر می خواهد در ایران بماند، به ویژه که پدر سالخورده اش به بیماری الزایمر مبتلا شده. اختلاف میان سیمین و نادر نهایتی جز جدایی و طلاق ندارد. در بحبوحه این گرفتاری ها، آمد و شد به دادگاه و آنچه اختلاف آنها بر سر دخترشان (ترمه) آورده، نادر درگیر پیچیدگی دیگری در ارتباط با زنی که او برای نگهداری پدر بیمارش استخدام کرده می شود. در بستر این خط داستانی متعارف خانوادگی، اصغر فرهادی به شیوه هیچکاکی خود مسایل اخلاقی، طبقاتی، مذهبی و اجتماعی ایران را ترسیم می کند. تصویر برداری محمود کلاری عامل اصلی تبلور برداشت فرهادی بوده است. جدایی نادر از سیمین برنده بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان گلدن گلوب و اسکار در ۲۰۱۲ شد.
نمایش: یکشنبه، ۱۶ سپتامبر، ۵ بعد از ظهر. جمعه، ۲۸ سپتامبر، ۷ بعد از ظهر
نون و گلدون ( به انگلیسی A Moment of Innocence)
نویسنده و کارگردان: محسن مخملباف
نون و گلدون ترکیبی از یک خودزندگینامه با قصه است که تماشاگر را تا آخرین لحظه در پیچشی از گذشته و حال، واقعیت و خیال، خشم و مهربانی به غوطه می برد. محسن مخملباف در دوران جوانی و رژیم شاه به مخالفت و مبارزه مسلحانه علیه آن پرداخت. نون و گلدون ملهم از واقعه ای است که خود او درگیر آن بود. وی به یکی از مأموران شهربانی تیراندازی می کند و او را مجروح می سازد
این واقعه منجر به دستگیری و حبس او به مدت چهار سال می شود. بیست سال بعد، مخملباف که البته اکنون عقاید سیاسی اش کاملا تغییر کرده است این حادثه را بازسازی می کند. او و مامور پلیس هر دو در فیلم ظاهر می شوند و بازیگران جوانی که در نقش های آنان جای گرفته اند را هدایت می کنند. در این مقطع است که تماشاگر در کنش و واکنشی از واقعیت و قصه، گذشته و حال، خشم و عشق و پیچش خاطره مبهوت می ماند.
نمایش: دوشنبه، ۱۷ سپتامبر، ۷ بعد از ظهر. شنبه، ۲۲ سپتامبر، ۷ بعد از ظهر
آفساید، ۲۰۰۶
کارگردان: جعفر پناهی
جعفر پناهی سناریوی آفساید را همراه با شادمهر راستین نوشت. ایرانی ها عاشق فوتبال هستند، اما زنان مجاز به ورود به استادیوم های ورزشی و تماشای فوتبال زنده نیستند. داستان هنگام مسابقه فوتبال بین تیم های ایران و بحرین برای راهیابی به جام جهانی ۲۰۰۶ در آلمان اتفاق می افتد . چند دختر جوان تلاش می کنند تا با حیله وارد استادیوم آزادی شوند، اما مأموران انتظامی متوجه می شوند و از ورود آنان جلوگیری می کنند. شیوه مستندی که پناهی برگزیده و فیلمبرداری گیرای محمود کلاری تبیننده را با این چند دختر، مأموران و هشتاد هزار تماشاچی به تملشای مسابقه می برد. شیوه هزل پناهی تلاش خنده آور این دختران را با سرکوب پیوسته آنها توسط حکومت به تقابل می گذارد. آفساید هرگز در ایران اجازه نمایش نیافت، اما همسان آثار دیگر این فیلمساز در صحنه بین المللی درخشش داشت.
نمایش: سه شنبه، ۱۸ سپتامبر، ۷ بعد از ظهر. یکشنبه، ۳۰ سپتامبر، ۲:۳۰ بعد از ظهر
ابر و آفتاب، ۱۹۹۷
نویسنده و کارگردان: محمود کلاری
در نخستین تجربه نوشتن و کارگردانی، محمود کلاری به آشنا ترین موضوع خود یعنی ساختن فیلم می پردازد. یک گروه کوچک سینمایی تهران در شمال مشغول کار هستند و آماده فیلمبرداری آخرین صحنه که نیازمند آسمانی آفتابی است می شوند، اما هوا با آنها سر سازگاری ندارد. در میانه این ناسازگاری، هنرپیشه ای که نقش نخست را ایفا می کند مجبور می شود به دلیل واقعه ای اضطراری گروه را ترک کرده و به تهران بازگردد. گروه فیلمساز تا کجا برای انجام مقصود خود پیش می رود؟ محمود کلاری که در ضمن فیلمبرداری این فیلم را خود به عهده داشته، تجربه سال ها کار با فیلمسازان معتبر را در ترکیبی از شرایطی که گاه گاه جنبه ای کمدی می یابند در قالب قصه ای دلنشین تصویر داده است.
نمایش: چهارشنبه، ۱۹ سپتامبر، ۷ بعد ازظهر. چهارشنبه، ۲۶ سپتامبر، ۴:۳۰ بعد از ظهر
بوی کافور، عطر یاس، ۲۰۰۰
نویسنده و کارگردان: بهمن فرمان آرا
پنداری بوی کافور، عطر یاس روایتی از زندگی خود بهمن فرمان آرا و پیوستگی او با سینماست. بهمن فرما آرا که پیشینه وی به موج نوی نخست سینمای ایران، پیش از انقلاب می رسد (شازده احتجاب، ۱۹۷۴ و سایه های بلند باد، ۱۹۷۸) این فیلم را به دنبال بیست سال زندگی در کانادا و آمریکا، پس از بازگشت به ایران ساخت. بوی کافور، عطر یاس داستان فیلمسازی است که پس از بیست سال به سفارش تلویزیون ژاپن فیلمی در خصوص آیین های تدفین و سوگ ایران تهیه می کند. فیلم به یک درون نگری و تأملی بر مرگ و زندگی و چالش هایی که فیلمساز ایرانی با آن ها روبروست تبدیل می شود.
نمایش: پنجشنبه، بیستم سپتامبر، ۷ بعد از ظهر
باد ما را خواهد برد، ۱۹۹۹
نویسنده و کارگردان: عباس کیارستمی
بهزاد به همراه چند همکار خود به روستایی در حوالی کرمانشاه رفته اند تا فیلمی با محور آیین سوگواری منطقه تهیه کنند. برای این منظور در انتظار مرگ پیرزنی هستند که شنیده اند در حال احتضار است. امید آنها این است که برای ثبت دقیق تر آیین، شاهد مرگی واقعی باشند. بهزاد در مسیر این جریان به تدریج با بومیان روستا آشنایی می یابد و در این ارتباط به درک مفاهیم ژرف تر زندگی از دریچه نگاه به ساده ترین اشکال هستی می رسد. باد ما را خواهد برد یکی از زیباترین آثار کیارستمی است. کار فیلمبرداری این اثر توسط محمود کلاری نقش عمده ای در سرودن این شعر سینمایی داشته است. فیلم برنده جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره فیلم ونیز شد.
نمایش: جمعه، ۲۱ سپتامبر، ۷:۳۰ بعد از ظهر. پنجشنبه، ۲۷ سپتامبر، ۷ بعد از ظهر
لیلا، ۱۹۹۶
نویسنده و کارگردان: داریوش مهرجویی
لیلا و رضا زوج جوانی هستند که پس از آشنایی در مراسم سنتی شله پزان به یکدیگر دل داده و پس از چندی ازدواج می کنند. زوج جوان بعد از مدتی در می یابند که لیلا نمی تواند صاحب فرزند شود، با این حال به دلیل مهری که به هم دارند می پذیرند که می توانند بدون فرزند به زندگی مشترک خود ادامه دهند. در این میان مادر رضا حاضر به پذیرش این اصل نیست و لیلا را تحت فشار قرار می دهد تا رضا را وادار به ازدواج با زنی دیگر نماید. طرح او این است که پس از ازدواج و تولد فرزندی از همسری دیگر لیلا و رضا بار دیگر با هم باشند. داستان لیلا در واقع روایتی دیگر از جامعه هزارتوی ایران و چالش هایی است که مردم در سطح بدیهی ترین نیاز ها ی خود با آنها روبرو می شوند. شکسته شدن لیلا در هجوم تابوهای سنتی، تصویری از این جامعه پیچیده است.
نمایش: یکشنبه، ۲۳ سپتامبر، ۵ بعد از ظهر. شنبه، ۲۹ سپتامبر، ۷ بعد از ظهر
خوک، ۲۰۱۸
نویسنده و کارگردان: مانی حقیقی
خوک متأخر ترین فیلم در مجموعه آثاری است که در زمره فیلمبرداری های محمود کلاری در موزه هنرهای معاصر نیویورک به نمایش گذاشته می شود. خط داستانی فیلم از این قرار است: کارگردانان نامی سینمای ایران یکی پس از دیگری به صورت مرموزی به قتل می رسند، اما حسن (حسن معجونی) که خود را فیلمسازی برجسته می داند تا کنون هدف قرار نگرفته. در همین شرایط بازیگر ستاره فیلم هایش (لیلا حاتمی) نیز تصمیم گرفته با کارگردان دیگری کار کند. همسرش او را رها کرده، و مادر نیز به تدریج گرفتار فراموشی شده. این همه حسن را به مردی مالیخولیایی تبدیل می کند. مانی حقیقی پرداختی هزل آلوده به این فیلم داده است. خوک نیز مانند دیگر فیلم های این مجموعه نمایی از جامعه کنونی ایران، به ویژه چالش های هنرمندان کشور را در قالب یک کمدی سیاه به پرده می آورد.
نمایش: سه شنبه، ۲۵ سپتامبر، ۷ بعد از ظهر