قتل بیرحمانه مهسا امینی در اسارت «گشت ارشاد» در پی دستگیری به اتهام «آشکار ساختن بیش از حد مو» منجر به خیزشی سراسری به رهبری «نوادگان دختر» علیه «پدربزرگ‌‌هایی» شده است که بیش از جهل سال بر کشور آنان حکم رانده‌اند.

هنوز مشخص نیست که آیا این اعتراضات به تغییری بنیادی در ایران می‌انجامند، یا فقط ضربه‌ی دیگری بر پیکر فاسد و رو به زوال رژیمی خواهد بود که تنها گونه‌گونی آن سیاهی و سفیدی ریش و عمامه‌ی مردان حاکم است.

اما یک استنتاج تا اینجا قطعیت یافته: مرگ مهسا امینی، و واکنش جامعه ایران به این جنایت، باید برای همیشه چگونگی ارتباط جهان با مقامات ایرانی را تغییر دهد. این تغییر آگاهی بر‌انگیز به ویژه بر دولت بایدن و ارزیابی مجدد سیاست ایران شمول می یابد.

قتل مهسا امینی موردی یگانه نبود. به گزارش نهاد‌های دیده‌بان حقوق بشر، هر ساله میلیون‌ها زن ایرانی در کوچه و خیابان به بهانه «عدم رعایت حجاب» مورد بازجویی و ارعاب قرار می گیرند. شمار زیادی از زنان ایرانی به همین اتهام نفی حجاب محکومیت‌هایی چندین ساله در زندان را سپری می کنند. خشونت نهادینه در رژیم ایران هیچ ارتباطی با سنت‌های مذهبی ایران ندارد. رعایت هنجارهای اصیل فرهنگی نیازمند تهدیدهای یک حکومت پلیسی نیست.

حجاب اجباری در کنار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسراییل» یکی از سه ستون باقیمانده حکومت مذهبی ایران است.

آیت‌الله علی خامنه‌ای به طور مؤکد بر این عقیده است که سازش در خصوص پایه‌های عقیدتی رژیم – از جمله حجاب – سقوط نظام را شتاب خواهد داد. خامنه‌ای گفته است: «اگر بخواهیم از فرو رفتن جامعه در فساد و هرج و مرج  جلوگیری کنیم، باید زنان را زیر حجاب نگاهداریم.» همین طرز تفکر است که زنان قربانی تجاوزات جنسی را به دلیل پوشش آنان مقصر قلمداد می‌کند. نظریاتی چنین متحجرانه چه از تگزاس، توکیو، یا تهران نباید تحمل شوند.

در همان هفته قتل مهسا امینی، لسلی استال گزارشگر سی‌بی‌اس مصاحبه‌ای با ابراهیم رییسی، رییس جمهور ایران انجام داد. مردی که به گمان فراوان منکر هولوکاست است و نقش وی در اعدام هزاران ناراضی سیاسی ایران در ۱۹۸۸ به طور مستند اثبات شده است. استال در تمام طول گفتگو با رییسی روسری بر سر داشت. خود او تایید می‌کند: « به من گفته شد چگونه لباسی بر تن داشته باشم، پیش از او روی صندلی ننشینم، و گفته‌های او را قطع نکنم.» تن دادن به چنین شرایطی منسوخ دیگر جایز نیست. کریستیان امانپور از سی‌ان‌ان نیز قرار مصاحبه با رییسی در نیویورک را دریافت کرد. اما پس از آن که از بر سر گذاشتن حجاب خودداری ورزید، رییسی از حضور در گفتگو خودداری نمود. موضع‌گیری امانپور درست بود و دیگران نیز باید از او تبعیت کنند. تاریخ ثابت می‌کند که ایران همواره در رویارویی با یک موضع‌گیری یکپارچه بین‌المللی کرنش می‌کند. دولت‌های خارجی، رسانه‌های خبری بین‌المللی و سازمان‌های غیر‌دولتی باید مشروعیت بخشیدن به تبعیض‌های جنسیتی جمهوری اسلامی  را متوقف سازند.

گرچه تهران در طول تاریخ ۴۳ ساله جمهوری اسلامی در مواردی تسلیم فشارهای خارجی شده است، اما واکنش آن به تنش‌های درونی، تشدید سرکوب بوده است. همین بی‌رحمی و خشونت باعث بقای حکومت شده است. در مقطعی که کشور به دلیل وضعیت جسمانی خامنه ای ۸۳ ساله مهیای انتقال رهبری می‌شود، نشانه‌هایی از شکاف در پایه‌های رژیم به چشم می‌خورد. نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به ظاهر در حال حاضر اختیار اوضاع را در دست دارند، اما در ایران امروز نشانه‌های شکنندگی رژیم به مراتب بیش از مصر و تونس در دسامبر ۲۰۱۰، چند هفته پیش از سرنگونی حکومت‌های آن دو کشور است.

نا‌آرامی ناشی از مرگ مهسا امینی باید دولت بایدن را به ارزیابی مجدد استراتژی ایران وادار سازد. تا اینجا تمرکز سیاست ایالات متحده در قبال ایران تلاش بیهوده در احیای توافق هسته ای ۲۰۱۵ بوده است که پرزیدنت ترامپ در ۲۰۱۸ از آن خارج شد. این تمرکز، چشم‌اندازی کوته‌بینانه است. تا زمانی که رهبران جمهوری اسلامی – که هویت آنان مبتنی بر ضدیت با آمریکا است – بر ایران حکم می‌رانند، واشنگتن هرگز به همسازی با تهران دست نخواهد یافت. واشنگتن، و غرب، به جای پرداختن به عارضه‌های ایدئولوژی ایران باید بر علت ریشه‌ای، یعنی خود رژیم متمرکز شوند.

پیدایش یک حکومت انتخاباتی که منافع ملی ایران را بر ایدئولوژی انقلابی ارجح بداند، باید هدف ژئوپولیتیک ایالات متحده آمریکا باشد. تهران در چهار پایتخت عرب – دمشق، بیروت، بغداد، و صنعا – نفوذ فراوان دارد و کمک‌های مالی و نظامی عمده در اختیار دیکتاتوری‌های کاراکاس و پیونگ یانگ قرار داده است. روسیه  از پهپادهای کامی‌کازه ساخت ایران علیه اوکراین استفاده می‌کند. رد پای  تسلیحات ایران در جنگ‌های آفریقا دیده می‌شود. در هر جنگ سرد یا گرمی در گوشه و کنار جهان امروز، تهران خود را در جبهه ضدیت با آمریکا قرار داده است.

در دوران جنگ سرد، ایالات متحده همزمان با تقبیح «امپراتوری شرارت» و درخواست از میخاییل گورباچف در «فرو ریختن این دیوار» (برلین)، همچنان به مذاکرات کنترل تسلیحاتی با اتحاد شوروی ادامه می‌داد. زمان آن رسیده است که دولت بایدن با گستره دادن به استراتژی ایران خود، نه تنها به رویارویی با اهداف ویرانگرانه رژیم ایران، که آرمان‌های مردم ایران برای همزیستی صلح آمیز با جهان متمرکز شود.

گذار ایران از تئوکراسی به دموکراسی آسان، صلح آمیز، و زودرس نخواهد بود. اما این گذار پر‌اهمیت ترین کلید تحول خاورمیانه است.


کریم سجادپور عضو ارشد بنیاد صلح کارنگی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

اشتراک خبرنامه

اگر به خواندن همسایگان علاقه مندید خبرنامه همسایگان را مشترک شوید تا مقالات را به سرعت پس از انتشار دریافت کنید: