بدترینها، یا «بیشتر بدترینها» بر جعفر پناهی روا شده. فیلمهای او گواه بر اراده، استقامت، و شهامتی هستند، که بی اعتنا به موانع، برای آفرینش هنر ضروری شمرده میشوند […]ادامه
چقدر شکننده است تمدن. چه آسان و چه بیپروا و شادمان کتابی به آتش کشیده میشود! درون قصه من، شخصیتهای آن با رویارویی با حقایق عشق، مرگ، و زندگی روح […]ادامه
ملت ها در نهایت بر پایه داستانها بنا شدهاند. با گذر هر روز اوکراینیها داستانهای بیشتری نه تنها برای روزهای تاریک پیش رو، که برای سالیان و نسلهای آینده خواهند داشت
در محیطی که از آزادی مطبوعات سوءاستفاده میکنند و مردم از این عنوان مقدس، فحاشی،هتاکی، تهمت و افترا فهمیده و هیأت حاکمه تحسین و تمجید عملیات خود را استنباط نموده است، برای نشر فکر و عقیده دست به قلم بردن مالیخولیا نیست؟
ناسیونالیسم را نباید با میهندوستی اشتباه کرد. این دو واژه به طور متعارف چنان سیال و مبهم به کار برده میشوند که تعیین هر تعریفی برای آن ها به چالش کشیده میشود. اما باید این دو را متمایز ساخت زیرا وابسته به دو تفکر متضاد هستند. معنای «میهندوستی» از خودگذشتگی برای یک مکان و یک شیوه ویژه زندگی است که در باور یک فرد بهترین روش زندگی در جهان بدون تحمیل آن بر مردمان دیگر است
بدترینها، یا «بیشتر بدترینها» بر جعفر پناهی روا شده. فیلمهای او گواه بر اراده، استقامت، و شهامتی هستند، که بی اعتنا به موانع، برای آفرینش هنر ضروری شمرده میشوند
شعر «خوش است» کاری است از مرید برغوثی شاعر و نویسندهی فلسطینی و برندهی مدال ادبی نجیب محفوظ در سال ۲۰۰۰. از او دوازده مجموعه شعر و دو رمان به جا مانده است.
چقدر شکننده است تمدن. چه آسان و چه بیپروا و شادمان کتابی به آتش کشیده میشود! درون قصه من، شخصیتهای آن با رویارویی با حقایق عشق، مرگ، و زندگی روح (با یا بدون خدا) کوشش میکنند تا به کمال انسانی برسند. بیرون از قصهی من، نیروهای غیرانسانی قدرت گرفتهاند.
من می توانم هر فضای خالی را یک صحنه ساده بخوانم. یک نفر از این فضای خالی عبور می کند، در حالی که شخصی دیگر او را تماشا می کند، و همین تنها ملزومه یک حرکت تآتری است
اشتراک خبرنامه
اگر به خواندن همسایگان علاقه مندید خبرنامه همسایگان را مشترک شوید تا مقالات را به سرعت پس از انتشار دریافت کنید: