همسان بسیاری از شرایط انقلابی دیگر دنیا، مبارزان راه آزادی ایران نیز در شرایط نامساعدی به سر می بردند. تمامی ابزار کار برای چاپ و توزیع نگارش ها و سروده های انقلابی در انحصار حکومت استبدادی بود. تحمیل شرایط دشوار از سوی حکومت، ادبیات انقلاب را به محدوده جراید و روزنامه نگاری جهت داد . شاید به همین دلیل در طول مبارزات مشروطیت تا زمان تحقق انقلاب هیچ کتاب و رساله عمده ای انتشار نیافت.
به دنبال اعلام مشروطیت و آزادی رسمی مطبوعات روزنامه ها و نشریات یکی پس از دیگری از گوشه و کنار کشور سر بر آوردند.
روزنامه «مجلس» نخستین روزنامه پس از انقلاب مشروطیت بود که به گزارش رخدادهای مجلس شورای ملی اختصاص داشت .
به نقل ازیحیی آرین پور (از صبا تا نیما) ” پس از انتشار «مجلس» گروهی دیوانه وار به روزنامه نویسی روی آوردند”. روزنامه های متعددی در تهران و شهرستان ها به نام های وطن، ندای وطن، ندای اسلام، کلید سیاسی، کشکول، مساوات، تمدن، صبح صادق، حی علی الفلاح، نیر اعظم، الجمال، صراط مستقیم، روح القدس، روح الامین، کوکب درّی، الجناب، آیینه عیب نما، جام جم، عراق عجم، زبان ملت، آدمیت، تدین، اتحاد، گلستان سعادت، قاسم الاخبار، و شماری دیگر با سر لوحه هایی از آیات قرآن و سخنان بزرگان و محتوای گوناگون پدید آمدند. البته بسیاری از این نشریات عمری کوتاه داشتند.
در پایان نه ماهه اول پس از انقلاب مشروطیت، روزنامه ارزشمندی به نام «حبل المتین» و دو روزنامه ادبی در تهران، یکی «تئاتر» و دیگری «صور اسرافیل» پدیدار شدند. حبل المتین تهران توسط سید حسن کاشانی برادر کهتر مؤید الاسلام، ناشر حبل المتین کلکته دایر شده و در حقیقت شعبه ای از آن روزنامه چاپ هند بود. این روزنامه که هر روزه با کاغذ اعلا و حروف چینی خوب انتشار می یافت و نیز به دلیل آگاهی و سواد ناشر و دبیر آن خوانندگان زیادی یافت و تا زمان توپ بستن مجلس پایدار ماند.
نشریه «تئاتر» که دو بار در ماه انتشار می یافت در صفحات خود صحنه های دراماتیکی به صورت گفتگو و پرسش و پاسخ می گنجاند که هدف آن ها انتقاد ازشیوه حکومتی قاجار و کارگزاران استبداد بود.
صوراسرافیل را میرزا قاسم خان تبریزی و میرزا جهانگیر خان شیرازی بنیاد نهادند و میرزا علی اکبر خان دهخدا (دخو) از نویسندگان اصلی آن بود.
شهرستان ها نیز به پیروی از از تهران پرداختند. تبریز از همه شهرستان های دیگر فعال تر بود. روزنامه «انجمن» که ابتدا «روزنامه ملی» و سپس «جریده ملی» نام گرفت، یکی از روزنامه های معتبر آن زمان بود. عدالت،، آذربایجان، امید، آزاد، اتحاد، اخوت، ابلاغ، مصباح، مجاهد، و حشرات الارض روزنامه های دیگر تبریز بودند.
در رشت نیز روزنامه فکاهی نسیم شمال که حاوی اشعار و منظومات سید اشرف الدین حسینی بود انتشار می یافت.
ملا نصرالدین
ملانصرالدین را می توان مهم ترین منبع تأثیرگذار بر روزنامه نگاری انقلابی ایران قلمداد کرد.
تا اوایل قرن بیستم هیچ روزنامه و مجله قابل ذکری در قفقاز منتشر نشده بود. اما پس از انتشار اعلامیه اکتبر ۱۹۰۵ روزنامه ها و مجلات یک باره مثل ستاره رو کردند. شش ماه پس از انتشار اعلامیه اکتبر روزنامه ملا نصرالدین به همت جلیل محمد قلی زاده تأسیس شد . وی در یکی از روستاهای نخجوان به دنیا آمد. پدران وی اصلا ایرانی بودند. میرزا جلیل به قلم خود از ریشه های ایرانی خویش بسیار مغرور بوده:
” من در شهر نخجوان که در شش فرسخی رود ارس و چهل فرسخی قصبه جلفا واقع است به دنیا آمده ام. در اینجا کلمات ارس و جلفا را عمدا ذکر می کنم، زیرا چنانکه معلوم است رود ارس در مرز ایران قرار گرفته و جلفا هم پاسگاه گمرک در میان ما و ایران است. من با انتساب خود به این رود و این آبادی به دو سبب افتخار می کنم- نخست آن که کشور ایران زادگاه جد من بوده. دوم آن که سرزمین ایران که به دینداری در جهان نامبردار است- همیشه برای من مایه سرافرازی بوده و از این که در همسایگی چنین مکان مقدسی از مادر زاده ام پیوسته شکرگزار بوده ام.”
جلیل محمد قلی زاده فعالیت ادبی خود را با نوشتن داستان های کوتاه آغاز کرد. قصه های او روایت گر زندگی مسلمانان قفقاز و سرشار از ترکیبی از واقع گرایی و هزل بودند. پس از آغاز انتشار ملا نصرالدین، آثار او بیش از پیش رنگ طنز گرفتند. ملا نصرالدین یک ارگان دمکرات انقلابی بود که جمعی از روشنفکران، ترقی خواهان و اهل ادب و فرهنگ را گرد آورده بود و در اساس افکار انقلابی را تبلیغ می کرد. با شاه ایران و سلطان عثمانی و امیر بخارا و اشراف و اعیان دست و پنجه نرم می کرد و اربابان استثمار و استعمار را به باد ریشخند می گرفت. در همان حال با تعصب، کوته بینی و خرافات مذهبی مبارزه می کرد. ملا نصرالدین نخستین روزنامه ای بود که خوانندگان خویش را تشویق به توجه به مسائل روز می کرد. محمد قلی زاده می دانست که اگر نویسندگان بورژوا مسائل مهم اجتماعی را به یک سو نهاده از تاریخ خلفای راشدین، تیمور، و نادر شاه سخن می گویند، از سر ناتوانی یا ناشی گری نیست، بلکه می خواهند با حیله و خدعه مردم را از مسائل جاری زندگی اجتماعی غافل سازند و با گوشه های تاریخ سرگرم کنند. (یحیی آرین پور، از صبا تا نیما).
ملا نصرالدین آرزومند سازمانی اجتماعی بود که در آن “آقا و گدا و دارا و ندار از حیث حقوق و اختیارات یکسان باشند. حکومتی بر سر کار آید که اصول آزادی را اعلام و به جای وضع قوانین جزا و اعدام، املاک و اراضی را بین کشاورزان و دهقانان تقسیم نماید و کارگران و روستاییان را در امور دولتی دخالت دهد و کارها را به طریق بحث و شورا اداره نماید.” ( بیان نامه ملانصرالدین- شماره ۱۲، ۲۳ ژوئن ۱۹۰۶).
“استبدادی که در برابر ما چون کوه سرکشیده بود، استبداد شاه و سلطان و ظلم و زور کسانی بود که شریعت را تحریف کرده بودند.”
سلاحی که ملانصرالدین برای پیکار با این ظلم و استبداد پیدا کرده بود، خنده بود. خنده پرمعنی و گوشه دار. ملا نصرالدین در همان شماره اول – ۷ آوریل ۱۹۰۶ خطاب به خوانندگان خود نوشت: ” ای برادر مسلمان، هنگامی که سخن خنده داری ازمن شنیدید و دهن خود را به هوا باز کرده و چشم ها بر هم نهاده و آن قدر قاه قاه خندیدید که ازخنده روده بر شدید و به جای دستمال، چشم ها را با دامن خود پاک کرده و لعنت به شیطان گفتید، گمان نکنید که به ملا نصرالدین می خندید. ای برادران مسلمان اگر می خواهید بدانید که به که می خندید، آینه را دستتان بگیرید و جمال مبارک خود را تماشا کنید!”
اما کسانی که چهره زشت خود را در آینه روشن این روزنامه می نگریستند، به جای آن که آگاه شوند و درس عبرت بگیرند، بر ضد نویسندگان آن کمر بستند . روحانیان در مساجد و منابر ناشران ملا نصرالدین را لعن و تکفیر می کردند و آنان را دشمن اسلام می خواندند و حتی فروشندگان روزنامه را آزار می دادند.
دورانی بسیار تاریک بود. با این همه ملا نصرالدین همواره به آینده خوشبین و امیدوار بود و شعار “روشنایی در تاریکی” را هیچ وقت از نظر دور نمی داشت. «ملا عمو» با سیمای نورانی پیوسته از گوشه و کنار، از پس در، از کنار پنجره، و از آن سوی نرده و پرچین – ناظر حوادث بود. گاه می خندید و گاه غمگین بود. ( بخشی از خاطرات جلیل محمد قلیزاده در مورد انتشار ملانصرالدین را
بخوانید)
یاران خلاق جلیل محمد قلی زاده
اشعار فکاهی و انتقادی ملا نصرالدین را میرزا علی اکبر طاهرزاده صابر، بزرگ ترین شاعر آذربایجان می سرود. آثار صابر نقش بسیار پراهمیتی در جنبش مشروطیت ایران ایفا کرد. صابر بر شمار بسیاری ازشاعران و نویسندگان آزادیخواه آن زمان تأثیر گذاشت. مستقیم ترین تأثیر ملانصرالدین را در «نسیم شمال» هفته نامه ادبی – فکاهی ای که به کوشش سید اشرف الدین گیلانی در رشت انتشار می یافت مشاهده می کنیم. اشرف الدین و نیز علی اکبر دهخدا که با نام مستعار «دخو» نویسنده ستون «چرند و پرند» در «صوراسرافیل» بود با صابر مکاتبه و ارتباط داشتند.
امتیاز برجسته دیگر ملا نصرالدین آن بود که کاریکاتورهای آن توسط عظیم عظیم زاده نقاش نامدار قفقاز و سید علی بهزاد فرزند میر مصور، نقاش معروف دیگر آذربایجانی خلق می شدند. کاریکاتورهای عظیم زاده به ویژه ماهیت اشعار و نوشته های ملانصرالدین را به حد کمال می رساند.