تعییر نام صفحه فیسبوک افغانستان بی بی سی از «فارسی» به «دری» با واکنش های تند در میان فارسی زبانان روبرو شده است.
دری گویشی پارسی است که در ۱۹۶۴ به عنوان زبان رسمی کشور افغانستان تعیین شد. به عقیده بسیاری از افغان ها، تاجیک ها، و ایرانیان تأکید بر «دری» به عنوان زبان رسمی افغانستان ریشه ای سیاسی داشته و ناشی از سلطه اکثریت پشتون در افغانستان و نفی غیر مستقیم جایگاه آن کشور در جهان گسترده تر پارسی زبانان بوده است. تنش های زبانی در افغانستان نامتعارف نیستند. جمعیت های قومی گوناگون – ازجمله پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک و ترکمن – ترکیبی متشکل از ۳۵ زبان را تشکیل داده اند. اعتراض های درون افغانستان این تغییر ناگهانی توسط نهاد خبری تبلیغاتی بریتانیا را به سیاست های پرزیدنت اشرف غانی که خود پشتون و در انتخابات تنگاتنگ ۲۰۱۴ و رقابت با دکتر عبداله عبداله به ریاست جمهوری کشور برگزیده شد بی ارتباط نمی دانند. مجیب الرحمن رحیمی سخنگوی دکتر عبداله (رییس اجراییه جمهوری اسلامی افغانستان) که حزب جماعت اسلامی وی پشتیبانی عمده خود را از تاجیک ها می گیرد روی صفحه فیسبوک خویش نوشت:
«زبان من فارسی است.
من نیز با تصمیم عده ای دو زبانه که مدیریت بخش فارسی در بی بی سی را به عهده دارند و تمام شخصیت و حیثیت خود را مدیون این زبان اند ولی بازهم با تعصب قوم گرای و نفاق افکنی در بحرانی ترین شرایط در صدد ایجاد تفرقه زبانی – قومی در افغانستان اند، مخالفم و به همین اساس صفحه دری بی بی سی را unlike کرده ام.
عده ای از کارمندان با وجدان و صادق بی بی سی اعتراض خود را در مقابل این حرکت ابراز داشته اند. امیدواریم این عده کوچک و متعصب با درک اعتراض گسترده شهروندان کشور هر چه زودتر در تصمیم خود تجدید نظر نمایند و جلو این فتنه افکنی را بگیرند… دیگر وقت و زمان خیانت به زبان و فرهنگ گذشته است و به کسی اجازه نمی دهیم به ما نام زبان، مصطلحات ملی و دستور زیان تعیین کند.»
عبد الحاج خراسانی، از پژوهشگران افغانی و از مشاوران نزدیک فرمانده فقید مجاهدان افغان احمد شاه مسعود نیز در نامه ای به دبیر کل بی بی سی نوشت « تقسیم بندی زبان فارسی به دری، فارسی دری و تاجیکی مغایر با واقعیت زبان مشترک و پهنه فرهنگ وتمدن مشترک ماست.»
رهنورد زریاب، نویسنده، محقق و روزنامه نگار افغانی نیز می گوید که هیچ تفاوتی میان این سه عنوان نیست. ایشان در گفتگویی با بخش فارسی رادیو «دویچه وله – صدای آلمان» اظهار داشت:
« زبانی که ما امروز به آن سخن می گوییم، در گذشته ها با سه نام یاد شده است: زبان دری، زبان فارسی دری، و هم زبان فارسی. مثلا در این شعر حافظ:
چو عندلیب فصاحت فرو شد ای حافظ
تو قند او به سخن گفتن دری بشکن
در این بیت حافظ این زبان را دری می گوید، اما در جای دیگر:
شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله می رود
حافظ عین زبان را فارسی می داند. حتی شاعران و سخنوران پشتو گاهی این زبان را دری گفته اند و گاهی فارسی. مثلا اشرف خان هجری فرزند خوشحال خان ختک می گوید:
آفرین ای ختک به نظم دری
پیش ارباب فضل منظوری
در جای دیگری او همین زبان را زبان فارسی می گوید.
ما وقتی خردسال بودیم و به مکتب می رفتیم، در پشت کتاب ما نوشته شده بود «قرائت فارسی» یعنی تا دهه. چهل همین زبان هم در دولت و هم در کوچه و بازار به نام زبان فارسی یاد می شد. فقط زمانی که قانون اساسی در سال ۱۳۴۳ تصویب شد، در آنجا نام زبان را دری گذاشتند، اما محتوای زبان تغییری نکرد. هیچ فرقی نیز در این زبان در میان کشورهای ایران، تاجیکستان و افغانستان وجود ندارد، بلکه فرق در لهجه یا گویش های یک زبان واحد است. شما می دانید که لهجه و گویش نه تنها در بین کشورها بلکه در یک کشور نیز فرق دارد؛ مثلاً تفاوت میان گویش های عین زبان در هرات، بدخشان، غزنی، و کابل در افغانستان، و تفاوت میان گویش ها در شهرهای ایران مانند قزوین، تهران، اصفهان و شیراز. اما در اصل زبان که زبان نوشتاری است، در بین ایران و افغانستان هیچ فرقی وجود ندارد و در گذشته نیز چنین بوده است. ناصر خسرو در شمال شرق افغانستان در یمگان بدخشان می زیست، حافظ در شیراز جنوب ایران زندگی می کرد، اما هردو به زبانی واحد می نوشتند، زبان حافظ را هم ایرانی می فهمد و هم ما می دانیم. حافظ به زبان فارسی شعر سروده است. اگر میان زبان فارسی و دری فرقی می بود، پس ما نباید زبان حافظ را می فهمیدیم. جامی در افغانستان امروز زندگی می کرد و به زبان دری شعر سروده است، پس اگر آن زبان دری از زبان فارسی فرق داشت، آنوقت ایرانی ها امروز زبان جامی را نمی فهمیدند….»
اعتراض صاحبان قلم و دیگر هنرمندان به تصمیم بی بی سی
اقدام بی بی سی در جدا نمودن صفحه فیسبوک فارسی به دو گویش فارسی و فارسی دری، با اعتراض های گوناگون روبرو شده است. جمعی از سر آمدان ادبی ـ فرهنگی ایران، افغانستان و تاجیکستان در نامه سرگشاده ای به مدیریت بی بی سی این اعتراض را به صورت رسمی بیان داشته اند. یاد آوری این نکته ضروری می نماید که رادیو صدای آلمان نیز مدتی است که بر روی صفحات شبکه های اجتماعی خود بخش فارسی را از دری جدا نموده است.
نامه اعتراض هنرمندان ایرانی تاجیکی و افغانی را به دنبال می خوانید:
بیبیسی، در اقدامی پرسشبرانگیز، نام صفحۀ فیسبوک «بیبیسی افغانستان» را به «بیبیسی دری» تغییر داده است، و متعاقباً بناست این رویه را در رادیو و وبسایت نیز اجرا کند. ما امضاکنندگان، این اقدام را مغایر با واقعیتهای علمی، فرهنگی و تاریخی میدانیم و به آن معترضیم. لازم میدانیم نکات مهم زیر را برای مدیران سرویس جهانی این سازمان برجسته سازیم:
اول. طی قرن حاضر، زبان فارسی در افغانستان به موضوعی بسیار حساسیتبرانگیز و سیاسی بدل شده است. در حالی که، به گواه اسناد تاریخی، تا پنجاه سال پیش نام رسمی این زبان در افغانستان «فارسی» بوده، گروههایی به منظور جداسازی گویشوران فارسی افغانستان از پیکرۀ فارسیزبانان جهان، تلاش کردهاند نام رسمی این زبان را به «دری» (که در واقع نام دیگر همین زبان است) تغییر دهند.
دو دستگیِ جاری میان گویشوران زبان فارسی در افغانستان نتیجۀ مستقیم همین سیاستهاست. به باور ما و بسیاری از پژوهشگران این حوزه، اختلافنظرهایی از این دست در جوامع دموکراتیک طبیعی است و راه حل آن را باید به مرور زمان و با اتکا بر گفتوگو میان گروههای اجتماعی یافت. روشن است که مداخلات بیرونی از سوی دولتها، نهادها و رسانهها فقط به تشدید این اختلافات خواهد انجامید و پیامدهایی بهشدت گستردهتر از اصل اختلاف به دنبال خواهد داشت.
اعتراضهای گستردۀ مخاطبان بیبیسی نسبت به تغییر نام «بیبیسی افغانستان» به «بیبیسی دری» در چند روز گذشته هم ثابت میکند که این تغییر نام نه تنها کمکی به حفظ وجهۀ بیبیسی و اعتماد مخاطبان آن نمیکند، بلکه میتواند زمینهساز بروز پیامدهایی جدیتر باشد.
دوم. بیطرفی و اصول خط مشی سازمانی بیبیسی که در اصول راهنمای سردبیری آن به تفصیل آمده، بهروشنی حکم میکند که این سازمان باید از اقداماتی که ممکن است زمینهساز بروز اختلاف در میان مخاطبان شود، پرهیز کند. بیبیسی افغانستان با تغییر نام خود به بخش دری اصل بیطرفی و توصیههای اصول راهنمای خود را زیر پا گذاشته است. با این اقدام، بیبیسی طرف یکی از دو موضع جنجالی زبانی در افغانستان را گرفته و آشکارا رٲی، دیدگاه و اعتراض دستکم نیمی از مخاطبان خود در این کشور را نادیده انگاشته است. مدیران بیبیسی افغانستان از سالها پیش از حساسیت زبانی در افغانستان آگاه بودهاند و بیبیسی خود بارها حواث تلخ ناشی از این حساسیتها در افغانستان را گزارش داده است. بنابراین، اقدام این مدیران در ورود به این جنجال، نقض عامدانه و آشکار اصل بیطرفی تلقی میشود.
سوم. داوری دربارۀ موقعیت زبان فارسی در افغانستان و بحث پیرامون این که آیا این زبان را دری باید خواند یا فارسی، مبحثی علمی است و پژوهشگران و صاحبنظران این حوزه نیز، با توجه به حساسیتهای تاریخی و اجتماعیِ پیرامون این موضوع، نیازی ندیدهاند که به جز بیان دیدگاههای خود، در این زمینه حکمی صادر کنند. بیبیسی در حالی به داوری و صدور حکم قطعی در این زمینه پرداخته که به عنوان یک سازمان خبری مرجعیت علمی لازم برای حل و فصل این موضوع را ندارد.
چهارم. تفاوتهای زبان فارسی رایج در ایران و افغانستان را میتوان با تفاوتهای میان انگلیسیِ کانادایی، استرالیایی، و آمریکایی قیاس کرد و نیز تفاوتهایی که میان گویشهای مختلف زبان عربی یا اسپانیایی وجود دارد. بنابراین، اگر بیبیسی نیازی نمیبیند که برای هریک از گویشهای مختلف انگلیسی و عربی و اسپانیایی بخشی جداگانه ایجاد کند، بدیهی است که ایجاد «بیبیسی دری» میتواند از چشم گویشوران زبان فارسی در افغانستان، ایران و تاجیکستان اقدامی تعجببرانگیز و حتی مشکوک تلقی شود.
ما امضاکنندگان به این نکته واقفیم که شرایط سیاسی و خبری افغانستان ایجاب میکند که بیبیسی همانند پانزده سال گذشته به پخش برنامههای خبریِ جداگانه و ویژه برای مخاطبان افغانستانی خود در داخل و بیرون از این کشور ادامه دهد. اقدام بیبیسی در تشکیل بخشی مستقل برای افغانستان از همان ابتدا با استقبال وسیع مخاطبان آن روبهرو شد. اما تلاش مدیران بیبیسی افغانستان برای جداسازی فارسیزبانان افغانستان و تقلیل آنها به جمعیتی منزوی و جداافتاده از پیکرۀ بزرگ فارسیزبانان جهان، به شائبۀ انگیزههای سیاسی و تفرقهافکنانه دامن زده است.
ما امضاکنندگان باور داریم که سرویس جهانی بیبیسی باید به صورت فوری و قطعی تلاشها برای تغییر نام بخش افغانستان به بیبیسی دری را متوقف سازد و دربارۀ انگیزههای واقعی این اقدامات تحقیق به عمل آورد. افزون برآن، سازمان بیبیسی نیازمند راهکارهایی برای اطمینان یافتن از این امر است که از منابع و امکانات این سازمان برای پیشبرد اهداف جنجالبرانگیز سیاسی و قومی در افغانستان یا دیگر کشورها استفاده نخواهد شد.
اعتراضهای روزهای اخیر و تداوم آن نشان میدهد که گویشوران زبان فارسی، فارغ از همۀ اختلافسلیقههای سیاسی و فرهنگی، این اقدام بیبیسی را تعرض به همبستگی و پیوند دیرپای تاریخی، فرهنگی و زبانی خود تلقی میکنند و خواستار توجه جدی به اقدامات مغایر اصول خط مشی این سازمان هستند. بدیهی است نادیده گرفتن واقعیتهای علمی، تاریخی و فرهنگی وجهۀ کل این سازمان و اعتماد مخاطبان به بیطرفی آن را بهشدت خدشهدار خواهد کرد.
امضاکنندگان نامه:
علیرضا آبیز، حسین آتشپرور، نقیب آروین، عزیزالله آریانفر، فریدون آژند، داریوش آشوری، مسعود احمدی، پرویز اذکایی، فروزنده اربابی، رضا اغنمی، سایه اقتصادینیا، نوذر الیاس، گلی امامی، نصرالله امامی، علی امیری، وسیم امیری، روحالامین امینی، علی انصاری، حسن انوشه، اکبر ایرانی، شهباز ایرج، افشین بابازاده، منیژه باختری، واصف باختری، وسیمه بادغیسی، نجیب بارور، تقی بختیاری، حسینا برگن، صدیق برمک، مهدی بشارت، وحید بکتاش، ثریا بهاء، همایون بهمنش، فرید بیژن، بهرام بیضایی، منوچهر بیگدلی خمسه، مانی پارسا، ع. پاشایی، همایون پاییز، لطیف پدرام، اکرم پدرامنیا، بهرام پروین گنابادی، عباس پژمان، محمدرضا پورجعفری، یارعلی پورمقدم، احمد پوری، امان پویامک، محمد توکلی طرقی، مهدی جامی، کاوه جبران، محمدرضا جعفری، محمد جعفریقنواتی، مصطفی جیحونی، امیر حسن چهلتن، سمیع حامد، محمود حدادی، عاصف حسینی، کبری حسینی، محسن حسینی، عزیز حکیمی، مریوان حلبچهای، سعید حمیدیان، حسین حیدربیگی، جواد خاوری، عبدالحی خراسانی، بهاءالدین خرمشاهی، خالد خسرو، ابوتراب خسروی، ابوالفضل خطیبی، رنگین دادفر اسپنتا، تورج دریایی، مژده دقیقی، علی دهباشی، فرزانه دوستی، محمود دولتآبادی، علیرضا ذکاوتی قراگزلو، حسن ذوالفقاری، مجیبالرحمان رحیمی، عتیق رحیمی، خداداد رضاخانی، م. روانشید، مهدی زرقانی، رهنورد زریاب، سیامند زندی، رویا سادات، لیلا سازگار، عبدالرضا سالاربهزادی، فرزان سجودی، محمدشریف سعیدی، شهزاده سمرقندی (نظروا)، سنجر سهیل، علی شاپوران، ابراهیم شریعتی، فیض شریفی، رضا شکراللهی، فاطمه شمس، قهرمان شیری، ترانه صادقیان، نوید صدیقی، سید ضیاء قاسمی، سعید طلاجوی، محسن طاهر نوکنده، صفر عبدالله، مجتبی عبداللهنژاد، علی عبداللهی، نازی عظیما، الیاس علوی، آزاد عندلیبی، مهدی غبرایی، ناصر غیاثی، نادیه فاضل، کامران فانی، محمود فتوحی، منوچهر فرادیس، محمدتقی فرامرزی، رضا فرخفال، شهابالدین فرخیار، قاسم فرزام، عارف فرمان، حسن فروغ، خالده فروغ، ناهید فرید، حمیرا قادری، محمد قاسمزاده، آزیتا قهرمان، فرزانه قوجلو، محمد کاظم کاظمی، پرویز کاوه، نجم کاویانی، صحرا کریمی، فیصل کریمی، احمد کریمی حکاک، فاطمه کشاورز، محمد کشاورز، محمود کویر، جمشید کیانفر، آبتین گلکار، مرتضی گودرزی، پرییوش گنجی، خسرو مانی، نجیب مایل هروی، رازی محبی، سهیلا محبی جواهری، محمد محمدعلی، سیدرضا محمدی، محمد حسین محمدی، عباس مخبر، ابوالحسن مختاباد، محسن مخملباف، صاحبنظر مرادی، داوود مرادیان، ابوطالب مظفری، شهاب مقربین، ذبیح مهدی، محییالدین مهدی، مجیب مهرداد، حافظ موسوی، سیدعسکر موسوی، گراناز موسوی، محبوبه موسوی، فرشته مولوی، شکوه میرزادگی، علی میرزایی، ناصر میمنگی، یما ناشر یکمنش، لطیف ناظمی، رضا نجفی، کیوان نریمانی، مینا نصر، حمیرا نکهت دستگیرزاده، محسن نکومنش فرد، یاسین نگاه، عزیزالله نهفته، مهدی نوریان، خالد نویسا، عبدالحسین نیکگهر، سخیداد هاتف، سیامک هروی، محمدعلی همایون کاتوزیان، نسیمه همدرد، رضی هیرمندی، وحید وارسته، حمزه واعظی، حضرت وهریز، حورا یاوری، یعقوب یسنا.