رالف فاینز- Ralph Fiennes حتی پیش از آن که نقش «گارِت مالوری»، یا «ام»، مدیر اداره جاسوسی بریتانیا «ام.آی.۶» در مجموعه سینمایی جیمز باند به او واگذار شود، شیفته شخصیت «جاسوس» ها بود: «مأموران جاسوسی باید رابطه ای نزدیک با آدم ها برقرار کنند، اعتماد آنان را کسب نمایند، و سپس به بهره برداری از این نزدیکی و اعتماد بپردازند. یک جاسوس این همه را چگونه توجیه می کند؟ ایدئولوژی؟ جامعه ستیزی؟ یک بازیگر چگونه می تواند خود را درون شخصیت یک جاسوس قرار دهد؟»
مناسبت این ملاحظات رالف فاینز در خصوص حرفه و هنر جاسوسی به روی پرده آمدن مستند سینمایی «کودتا ۵۳» به کارگردانی تقی امیرانی است. محور فیلم شکافتن نقش سازمان جاسوسی بریتانیا در کودتای ۱۹۵۳ (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) علیه حکومت دکتر محمد مصدق – به ویژه شخصیت مرموز و ناشناختهای به نام «نورمن داربیشایر» است که از جمله مسؤولیت های وی انتقال پول به ایران و توزیع آن برای شورش علیه مصدق بود. داربیشایر از افسران «سازمان عملیات ویژه بریتانیا طی جنگ جهانی دوم و سپس مأمور خاورمیانه بود.
«کودتا ۵۳» تلاش می کند تکه های گوناگون ابهام این رخداد تاریخی را باز کند. در زمره منابع امیرانی فیلم های آرشیو «انستیتوی فیلم بریتانیا -BFI» و مصاحبه با جاسوس ها و مأموران اطلاعاتی پیشین بریتانیاست که ۳۵ سال پیش برای یک مستند تلویزیونی «پایان امپراتوری» انجام شده بود. به دلیلی مرموز و هنوز نامعلوم مصاحبه با «داربیشایر» که ضمن آن وی جزییات نقش بریتانیا در کودتای ۱۹۵۳ را تایید می کند از نسخه نهایی این مستند حذف شده و تا هنوز در هیچ کجای آرشیو انستیتوی فیلم بریتانیا یافت نمی شود.
تقی امیرانی که فقط به متن مصاحبه داربیشایر دسترسی می یابد، با ایده ای خلاق از رالف فاینز می خواهد تا این متن – خاطرات داربیشایر از کودتا را با صدای بلند بخواند. در تحقق این ایده امیرانی از «والتر مِرچ – Walter Murch» تدوین گر فیلم های عمده ای از جمله «اکنون آخر زمان» و «بیمار انگلیسی» – که تدوین گر فیلم اوست کمک می گیرد. امیرانی رالف فاینز را روی مبلی مشابه مبلی که مصاحبه اصلی گمشده صورت گرفته بود مینشاند ولی نمی خواهد که او نقش داربیشایر را ایفا کند، بلکه فقط متن گفته های وی در مصاحبه را بازخوانی کند. فاینز به شیوه ای گیرا این کار را انجام می دهد. بازخوانی، نه روایت یک متن روی فیلم است، و نه ایفای نقش، اما تماشاگر به خوبی گفته های فاینز را از زبان نورمن داربیشایر که لحن پرنخوت و گستاخ یک انگلیسی میانه قرن بیستم را دارد می پذیرد: «دقت در گزینش زمان مناسب و رازداری اهمیتی اساسی دارند…» مکثی می کند و سپس ادامه می دهد «ایرانی ها در هیچیک از این دو مورد مهارت ندارند.»
در تابستان ۱۹۵۳، وینستون چرچیل و پرزیدنت آیزنهاور توافق کردند تا محمد مصدق را از قدرت فرو بکشند. دولت قبلی آمریکا- پرزیدنت هری ترومن- به شدت از درگیر شدن در دعوای ایران و انگلیس خودداری کرده بود. اما آیزنهاور و وزیر امور خارجه ضد کمونیست او جان فاستر دالس و برادرش آلن دالس که ریاست سیا را به عهده داشت، از این بیم داشتند که ایران به اردوگاه سرخ بپیوندد.
چالش تقی امیرانی و والتر مِرچ گذشته از نمایان ساختن جزییات واژگونی محمد مصدق و ناپدید شدن داربیشایر، وادار ساختن تماشاگر فیلم به تصویر خاورمیانهای است که این کودتا بر آن تحمیل نشده بود. این فیلم تحلیل اشتهای بیپایان آمریکا به تغییر رژیم است.
امیرانی نمی تواند راز گم شدن تصویر مصاحبه داربیشایر و مکان فعلی آن را کشف کند. این که چرا داربیشایر پس از چند دهه سکوت حاضر شد در این مصاحبه تصویری حضور یابد نیز هنوز نامعلوم است. در فیلم «کودتا ۵۳»، لرد دیوید اووِن David Owen که در سالیان آخر دهه ۱۹۷۰ و همزمان با انقلاب ایران وزیر امور خارجه بریتانیا بود چنین اظهار نظر می کند که احتمالاً داربیشایر از این که آمریکا درگیری و نقش خود در کودتا علیه مصدق را تایید و افشا کرده بود و در همان حال از سکوت انگلیس عصبانی و آزرده بود: «ما نیز باید به خاطر کاری که کردیم امتیاز بگبریم. داربیشایر خواستار شیوه قدیمی انگلیسی در نشان دادن قدرت بود». در لابلای مصاحبه ها و فیلم های خبری کم تر دیده شده، هنوز غرور و افاده انگلیسیها و دفاع از درگیری با ایران محمد مصدق تجربه می شود.
ایران طی بیش از نیم قرن گذشته جایگاهی مرکزی در جریان های جهانی داشته است. تلاش امیرانی برای یافتن مصاحبه های تصویری نورمن داربیشایر ادامه دارد. تا آن روز کودتا ۵۳ تماشاگر را به تأمل در تصور جهانی وا میدارد که این نخستین تغییر رژیم منتج از کودتای انگلیس و آمریکا در آن رخ نداده بود.
کودتا ۵۳ هدیه ای ارزشمند به دوستداران سینمای مستند و تاریخ است.
کودتا ۵۳
کارگردان: تقی امیرانی
نویسندگان: تقی امیرانی – والتر مرچ
تهیه کنندگان: تقی امیرانی، پل زانتس، امیر امیرانی، احمد کیارستمی
مدیران تهیه: جری اوستروم، ندا نوبری، جان ویلکاکس
مدیر فیلمبرداری: کریس مورفِت، تقی امیرانی، کلادیا راشکه
تدوین گر: والتر مرچ
موسیقی: رابرت میلر
انیمیشن: مارتین پیک