موسیقیدان محبوب یونان، که موسیقی جانبخش و زندگی پر مبارزه او میلیون ها تن در یونان و سرتاسر جهان را بیش از شش دهه به شور و انگیزش می آورد، پنجشنبه دوم سپتامبر در گذشت. او ۹۶ سال داشت.
زندگی پر رنگ و ماجرای هنری تئودوراکیس که از ۱۷ سالگی آغاز شد گستره ای بس گونه گون دارد: از سمفونی های محزون و سرود ملی برای سازمان آزادیبخش فلسطین تا موسیقی متن سریال های تلویزیونی، فیلم های «سرپیکو» و «زوربای یونانی» و «زد».
اما همراه با آثار زیبا و شنیدنی، یونانی ها صدای زنگ دار و موی مواج او را در خطابه های ضدیت و مبارزه با رژیم های پس از جنگ دوم جهانی در یونان همیشه به یاد خواهند داشت. رژیم هایی که موسیقی اش را ممنوع کردند، او را به حبس انداختند، و زیر شکنجه بردند.
در پی انتشار خبر مرگ او، پرچم یونان بر فراز اکروپولیس به حالت نیمه افراشته در آمد. رییس جمهور یونان، کاترینا ساکلاروپولو در پیامی چنین گفت: « تئودوراکیس با شور زیست، زندگی خود را وقف موسیقی، هنر، کشور و مردمش کرد. زندگی خود را وقف آزادی، عدالت، برابری، و وحدت اجتماعی کرد. موسیقی او با تحولات تاریخی و اجتماعی سالیان پس از جنگ یونان در هم آمیخته است، موسیقی ای که ما را به شور می آورد، ما را آرام می کرد، ما را به اعتراض وامی داشت، و در دوره های تاریک تاریخ متأخرمان به پشتیبانی و دلگرمی ما می پرداخت».
میکاییل تئودوراکیس در ۲۹ جولای ۱۹۲۵ در جزیره کیوس در دریای اژه به دنیا آمد. از نوجوانی در معرض موسیقی و سیاست قرار گرفت. در همان سال ها، در آستانه ورود یونان به جنگ دوم جهانی، نوشتن موسیقی و سرودن شعر را آغاز کرد. در طول جنگ به دلیل فعالیت با گروه های دست چپی مقاومت، توسط نیروهای ایتالیایی و آلمانی که یونان را به اشغال در آورده بودند دستگیر شد.
برخی از همان گروه ها پس از پایان جنگ دوم جهانی با حکومت و پادشاهی یونان به مخالفت برخاستند و همین مخالفت ها یونان را به جنگ داخلی ۴۹-۱۹۴۶ کشاند. او در ۱۹۴۷ به اتهام همکاری با نیروهای چریکی که با سلطنت طلبان دست راستی می جنگیدند دستگیر و به زندان افتاد.
تئودرواکیس بار دیگر در ۱۹۴۸ دستگیر و به جزایر دورافتاده از جمله برنامه معروف و پر شکنجه «باز آموزی» در اردوگاهی واقع در جزیره «مارکونیسوس» فرستاده شد. در نتیجه شکنجه های بدنی در این دوره، دست و پا و دنده او شکسته شدند و دستگاه تنفسی اش چنان آسیب دید که تا سالیان آخر عمر او را رها نکرد. تئودوراکیس دچار بیماری سل شد، به یک بیمارستان روانی فرستاده شد و در معرض تیرباران های ساختگی شکنجه آمیز قرار گرفت.
بر خلاف تمامی این آزارها، وی موفق شد برای خود به عنوان موسیقیدانی قابل احترام جایگاهی مردم بیابد. در ۱۹۵۰ از مدرسه موسیقی آتن فارغ التحصیل شد و سپس در ۱۹۵۴ برای ادامه تحصیلات به پاریس رفت.
کار او به عنوان مصنف از همان ابتدا ترکیبی از انواع موسیقی بود: از موسیقی متن فیلم و باله تا اپرا، موسیقی مجلسی، ترانه های فولکلوریک و تراژدی های قدیمی یونان، گذاشتن موسیقی بر روی آثار شاعران برجسته، از جمله فدریکو گارسیا لورکا و اودیسیاس الیتیس شاعر یونانی و برنده جایزه نوبل. او همچنین یک مجموعه موسیقی بر روی اشعار «لاکوووس کامبانلیس» بازمانده اردوگاه های نازی نوشت. « ترانه های ماتهاوزن» بر اساس سروده های همین شاعر بازگوی شرایط هولناک زندگی در اردوگاه های نازی و هولوکاست است.
اما آنچه نام او را در گوشه و کنار جهان بر سر زبان ها انداخت فیلم «زوربای یونانی» – برنده جایزه اسکار – اقتباس از رمان نیکوس کازانتزاکیس در ۱۹۶۴ بود. ضرب آرام تا تند موسیقی او بر روی این فیلم تئودراکیس را به شخصیتی جهانی تبدیل کرد. زوربای یونانی به کارگردانی مایکل کاکویانیس با بازی آنتونی کویین، آلن بیتس و ایرنه پاپاس برنده سه جایزه اسکار شد.
تئودوراکیس در ۱۹۶۳ پس از قتل دوست صمیمی اش گریگوریس لمبراکیس، سیاستمدار نماینده دست چپی پارلمان طی تظاهرات صلح وارد سیاست شد. فیلم «زد» به کارگردانی کوستا گاوراس و موسیقی متن تئودرواکیس بر اساس قتل این سیاستمدار یونانی ساخته شد. او در فوریه ۱۹۶۴ به کرسی پارلمانی لمبراکیس انتخاب شد. هنگام کودتای نظامیان در اپریل ۱۹۶۷، او به فعالیت های زیرزمینی علیه رژیم نظامی پرداخت تا آن که اواخر همان سال بار دیگر دستگیر و به حبس افتاد. تئودوراکیس در زندان نظامیان یونان تحت شکنجه های جسمی و روانی قرار گرفت تا عاقبت در ۱۹۷۰ با فشار بین المللی آزاد گردید.
هم زمان با گسترش شهرت تئودرواکیس، بحران سیاسی در یونان ادامه می یافت. دیکتاتوری نظامی یونان که در فاصله ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۴ بر یونان حکومت می کرد، موسیقی او را ممنوع نموده بود. همین ممنوعیت ، موسیقی میکیس تئودراکیس را موسیقی متن مقاومت و پس از بازگشت دموکراسی، سرود جشن آزادی و سپس اعتراضات و مقاومتی نمود که تا چند دهه در یونان تداوم یافت.
از ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۶ در سمت قائم مقام حزب کمونیست یونان که اکنون آزاد و قانونی شده بود خدمت کرد، اما به تدریج دچار تردید پیرامون نیروی چپ شد و سیاست را کنار گذاشت.
هوادارن موسیقی او نیز طیفی به گستردگی آثار او داشتند: بیتل ها یکی از ترانه های او را اجرا کردند، اتحاد شوروی نیز جایزه صلح لنین به او اعطا کرد.
پیام ها و واکنش های بین المللی پس از اعلام درگذشت میکیس تئودراکیس یادآور جنبش های گوناگونی بودند که وی در طول عمر خویش از آن ها پشتیبانی می کرد. اکرم امام اوغلو شهردار استانبول در توویتی از او به خاطر تلاش در بنیاد صلح میان رقبای قدیمی یونان و ترکیه سپاسگزاری کرد. سفیر شیلی در آتن به دیدار خانواده او در آتن رفت و از او به خاطر ایستادگی با مردم شیلی و سخنرانی علیه دیکتاتور شیلی اگوستو پینوشه تشکر نمود.
تئودوراکیس در ۱۹۸۹ به پارلمان بازگشت، اما این بار در جناح محافظه کار که توسط کنستانتین میتسوتاکیس، پدر نخست وزیر فعلی یونان رهبری می شد. او تاسالیان پیری همچنان یک کنش گر سیاسی باقی ماند. او به ویژه با اصلاحات و ریاضت اقتصادی که طی ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ بر یونان تحمیل شد مخالفت می ورزید.
نخست وزیر یونان در پیام خود به آنچه تئودراکیس همیشه بر آن تاکید داشت – وحدت یونانیان و کنار گذاشتن تفرقه ها پرداخت: «بهترین راه بزرگداشت این یونانی جهانی، زندگی کردن در مسیر پیام اوست. میکیس تاریخ ماست.»
***