لاله ها آینه ی خون سیاووشانند
آن فرو ریخته گل های پریشان در باد...
اینجا غبار صورتی و سبزی پاشیدهاند روی درختان دوردست که در هوا، هنوز شناور، معلق است. از راه دور، بوی بهار تو را هنوز آمیخته به خون خزانی احساس میکنم ای جلگهای که رایحهی هجرت از برگ برگ باغ و بهار تو میوزد. میبینم، آه، آنجا گنجشکها که بر لب پاشورههای حوض با ماهیان سرخ، سخن از مهاجرت میگویند با سبزهنای گندم چنگیز دهقان توس و تبریز! نوروز باستانی فرخنده باد! شفیعی کدکنی
عکس از گلن کارستنز-پیترز از وبسایت آنسپلش
اگر به خواندن همسایگان علاقه مندید خبرنامه همسایگان را مشترک شوید تا مقالات را به سرعت پس از انتشار دریافت کنید: