جوانی چیست؟

همه بی اعتنا به مفاهیمی عمیق تر، جوانی را مرحله ای طبیعی در فرآیند رشد و  تکامل انسان می خوانیم. اما در حقیقت “جوانان ” یک مقوله مشخص و تعریف شده اجتماعی و فرهنگی است، یک مرحله انتقال میان کودکی و بلوغ که به شکل امروزی، محصولی از مدرنیته محسوب می گردد. دردوران پیش از دوره معاصر جوانان در گذار از بلوغ غالبا” دردسرساز و حتی خطرناک قلمداد می شدند. ازهمین روی به محض تکمیل جسمانی بلوغ همسری برای آنان برگزیده می شد و شتابان به زندگی زناشویی رانده می شدند تا مخاطرات اجتماعی آنان کاهش یافته ودر عین حال فراگرد تولید کشاورزی و روستایی دچار وقفه نشود. نیروهای مدرنیته و به ویژه اشکال آموزشی ملزوم در تولید سرمایه داری دوره جوانی را طولانی تر کرده و در نتیجه سن ازدواج در جوانان را بالاتر برده است. در تعاریف امروزی جوانی معمولا” مرحله ای سنی میان ۱۵ تا ۲۴ سالگی است، اما در عمل محدوده این مرحله بسته به شرایط اجتماعی – منطقه ای همچنان نامشخص مانده. در خاورمیانه مردان جوان به دلیل دشواری های اقتصادی و مالی که برسرراه ازدواج تحمیل می شوند، تا سال های سی سالگی عمر دراین طبقه یا گروه بندی اجتماعی “جوانان” قرار می گیرند.

تأخیر در ازدواج یکی از چندین واقعیت اجتماعی- اقتصادی در خاورمیانه است . واقعیت دیگر میزان بالای بیکاری است که ظرف چند دهه گذشته ناظران غربی و همچنین حکومت های منطقه را دچار نگرانی و هراس از “مشکل جوانان ” نموده است. برای مثال بسیاری از پژوهشگران مسایل خاورمیانه با این نظریه ساموئل هانتینگتون Samuel Huntington آشنائی دارند که رقم بالای بیکاری و عدم اشتغال در گروه سنی ۱۵ تا ۳۰ سال “منشأ طبیعی بی ثباتی و خشونت ” می باشد. این مشکل تنها به کشورهای نادار منطقه منحصر نمی شود. وزیر دفاع پیشین آمریکا دانالد رامسفلد در یکی از “یادداشت –بخشنامه های ” متعدد معروف خویش آورده بود:

مسلمانان با کار بدنی مخالف اند و در بسیاری موارد از کارگران کره ای و پاکستانی برای انجام کار استفاده می کنند در حالی که جوانان خودشان بیکار مانده اند. یک جمعیت بیکار به آسانی جذب افراط گری می شود.”

نگرانی هایی از این دست جنبه ای ضروری و آنی یافته اند چرا که پیشرفت شرایط بهداشتی و بهزیستی، انبوه قابل ملاحظه ای از جوانان را در مجموعه جمعیتی پدیدار ساخته . در غالب کشورهای منطقه خاورمیانه، دست کم ۲۰ درصد از کل جمعیت را افراد میان گروه های سنی ۱۵ تا ۲۴ سال تشکیل می دهند.  روی دیگر این سکه برای غربی ها آن است که افزایش این گروه جمعیتی – جهانی شده به برکت تکنولوژی و وسوسه سرمایه داری لیبرال- عاملی تسلیم ناپذیر برای “تغییر و تحول ” در کشورهایی شود که در رکود و سکون فرو رفته اند.arab-youth1

کودکان مسأله ساز

به دفعات ادعا شده است که مشکل جوانان در خاورمیانه اساسا” یک معضل جمعیتی است : خیلی ساده تعدادشان بسیار است. معمولا” شاهد بر وجود این معضل، ذکر درصد جمعیتی بالای جوانان است . مثلا” ۲۵ درصد از کل جمعیت ایران در سال ۲۰۰۵ بین گروه سنی ۱۴ تا ۲۵ سال بوده است. گروهی دیگر نیز معتقدند که مسأله جوانان در خاورمیانه بیش از آنکه ریشه دموگرافیک داشته باشد، معضلی ناشی از توقعاتی است که حاصل نیروهای نوآوری و مدرنیته می باشند. خاورمیانه شاهد افزایش عظیم و سریع جمعیت جوان تحصیل کرده – به ویژه رشدی قابل ملاحظه در میان دختران جوان بوده است. تعداد زیادی از این افراد تحصیل کرده پس از ورود به بازار کار، ناتوان از یافتن شغلی مناسب تحصیلات خود هستند. میزان گسترده بیکاری و یا کار متناسب و بی ارتباط به تحصیلات بیشتر دامنگیر کسانی می شود که سطوح آموزش عالی را طی کرده اند. این گونه مصائب در کشورهایی که  با “گذار ساختاری ” فرصت های شغلی در شرکت های تحت کنترل و مالکیت دولت و به واسطه مقررات دست و پا گیر کاهش یافته اند، شدت بیشتری پیدا کرده است. علاوه بر اینها، جوانانی که با امید به استقلال مالی و اجتماعی – یعنی یافتن شغل مناسب و سامان زندگی زناشویی، قصد ترک خانه والدین را دارند در غالب موارد با مشکل کمبود مسکن روبرو می شوند. (این مشکل به گونه ای دیگر طبقات فقیر را در نواحی شهری و روستایی که جوانان ملزم به شروع کار در سنین پائین تری می باشند تحت تأثیر قرار می دهد) . هنگامی که در غالب نقاط ازدواج تنها گریزگاه قانونی ارتباط جنسی می شود، آنچه افراد جوان در اوقات فراغت انجام می دهند به ویژه در طبقات سرآمد- به صورت یک مشکل نمود می یابد.

طبقه جوان همیشه به صورت یک بحران بالقوه مطرح نبوده است . طی سال های خوش بینی و امید متعاقب استقلال (مثلا” مصر پس از ۱۹۵۲) و یا انقلاب (مثل ایران پس از ۱۹۷۹) طبقه جوان نمادی از آینده ملتی نوین بود که دولت ها دل به ساخت و تکامل آن بسته بودند. در شرایطی که نسل سالخورده تر و کم سواد تر نمادی از عقب ماندگی محسوب می گردید، جوانان دریافت کنندگان آموزش پیشرو و پذیرای ایدئولوژی شکل یافته توسط دولت ها پنداشته می شدند. در ایران طبقه جوان شاخص کامیابی نظام حاکم در ایجاد یک جمهوری اسلامی بود تا زمانی که موفقیت سیاست های موافق افزایش جمعیت دولت ضرورت بررسی پیدا کرد. در ترکیه در دوران کمالیست ها (کمال آتاترک) طبقه جوان تحصیل کرده ابزار اصلی طرح های مترقی ملی دولت قلمداد می گردید.

مسیری که تصویر جوانان در ترکیه از آن گذر کرده است یک نمونه بسیار جالب است . طی سالیان آخر دهه ۱۹۶۰ اوایل۱۹۷۰ هنگامی که در گیری های خشونت آمیز میان دانشجویان دست چپی و دست راستی دانشگاه های کشور را به آشوب و هرج و مرج  کشاند، طبقه جوان در منظر عمومی به صورت “تهدیدی برای منافع ملی ” تصویر گردید.

از آن زمان به بعد این خط ” تهدید ” و “خطر”  به طور فزاینده به شکل یک مبحث اساسی در تمام جوامع خاورمیانه در آمده است. اما برخلاف برداشت متداول در غرب که “خطر” ناشی از جوانان “خلاف کاری” خود انگیخته آنهاست، در خاورمیانه “مخاطره ” جوان ها به آن دلیل است که بخش “معصوم و آسیب پذیر” جمعیت شمرده می شوند. عواملی که جوانان را تهدید می کنند گوناگون و بسته به موضوعی که این تهدید در چارچوب آن مطرح می شود- به وابستگی های سیاسی منتقدان و مفسران ارتباط می یابند.

غرب زدگی به طور کلی در همه خاورمیانه یکی از منابع بنیادی تهدید نسل جوان شناخته میشود. فرهنگ غرب و ارزش های غیر اخلاقی آن (و عناصر مرتبط با آن از جمله صهیونیزم و جهان گرایی ) همراه  با پدیده هایی همچون اچ، آی، وی HIV ایدز، ارتباط جنسی پیش از ازدواج، مواد مخدر، خودکشی، شیطان گرایی و نظایر آن، نسل جوان را تهدید می کنند.

از دیدگاه خاورمیانه، یک منبع تهدید دیگر وابسته به غرب زدگی، رسانه ها هستند. رسانه ها مسئول انتقال تأثیرات فاسد غرب به جوانان می باشند و بنابراین فیلم، موسیقی، برنامه های رادیو تلویزیونی ماهواره ای و اینترنت همه در زمره عاملان فساد شناخته می شوند. در مصر این تهدیدات که “غزوه ثقفی – هجوم فرهنگی” خوانده می شوند به مجموعه ای از انحطاط اخلاقی و ابتذال فرهنگی تعریف می گردند که بر نسل جوان تحمیل شده و آنها را در قالب یک نمونه و الگوی بیگانه و پوسیده بار می آورند.

بابا دولت

یکی از نشانه های چنین برداشت هایی از خطر بالقوه جوانان و ضرورت سرپرستی، راهنمایی و حمایت از آنها نقشی است که دولت های منطقه به عنوان قیم (به ویژه قیم پدری) جوانان کشور برای خود قائل شده اند. یکی از جلوه های این نقش مفروض پدری تأسیس و تکامل وزارت خانه های جوانان و ورزش بوده است که بسیاری طی سال های دهه ۱۹۹۰ شکل گرفتند. برای مثال تشکیلات خودگردان فلسطین در ۱۹۹۴ و مصر در ۱۹۹۸ به تأسیس این وزارت خانه ها اقدام نمودند. در تونس “وزارت جوانان، ورزش و تربیت بدنی” تأسیس گردیده است . هدف تمامی این وزارتخانه ها تشکل و سازمان دهی یک سیاست و برنامه ملی در خصوص جوانان بوده است.

جالب است که چگونه سیاست گذاری ها و اقدامات دولت جوانی را به طور تنگاتنگ با ورزش مرتبط می داند. ورزش از دیدگاه این دولت ها مجرایی است که انرژی و شور جوانی به فعالیت هایی کلی سمت می گیرد و در همزمان باعث کسب افتخارات فراوان برای کشور و ملت می گردد. عربستان سعودی در سال ۱۹۷۴ با هدف گرایش پسران به ورزش ” سازمان خدمات و رفاه جوانان ” را احداث نمود. در ۱۹۹۴ گزارش شد که این سازمان برنامه های گوناگونی را در بیش از ۱۸۰۰ مدرسه سعودی طراحی و اجرا نموده است. اهمیت ارتباط ورزش با سیاست های مربوط به جوانان از آنجا مشخص می شود که ملاحظه می کنیم پست های وزارت و اداره این سازمان ها، مشاغلی افتخاری و تشریفاتی برای افرادی فاقد اهمیت سیاسی نیستند. رئیس جمهوری فعلی الجزایر عبدالعزیز بوتفلیقه کار خود در حکومت را از پست وزارت جوانان و ورزش آغاز کرد. علی الدین هلال وسوقی  که در رژیم حسنی مبارک وزیر جوانان و ورزش مصر بود یکی از نزدیکان و معتمدان جمال مبارک شمرده می شد که  قرار بود مهیای جانشینی پدر برای ریاست جمهوری مصر شود. در عراق صدام حسین نیز عدی حسین فرزند او، ریاست دوره هولناک کمیته المپیک عراق، تیم ملی فوتبال و نیز شبکه تلویزیونی جوانان (شباب) را به عهده داشت.

حکومت ها همچنین تلاش می کنند تا جوانانی را از مجرای فعالیت عقیدتی نهادهای آموزشی و ورزشی به سمت نیروی نظامی و یا سازمان های جوانان و انجمن های دانشجویی تحت هدایت دولت سوق دهند. بدین ترتیب نگرانی حکومت تنها حفظ جوانان از مخاطرات نیست. هدف حکومت بازسازی ملی و اجتماعی و تضمین این وضعیت است که جمعیت جوان کشور از اهداف معنوی و مبانی وحدت منحرف نشوند.Youth.MiddleEast.2

بازار ویژه

دیک هبدیج، جامعه شناس و نظریه پرداز کارآیی و ویژگی های رسانه ها معتقد است که دو زمینه و خط اصلی در عرضه نوین “جوانی ” در “غرب” شکل گرفته: یکی “جوانی به منزله رنج” است و دیگری “جوانی به منزله کامیابی” که حاصل وفور و توسعه پس از جنگ جهانی و تشکل رده بندی «تین ایجرTeen Ager»بود. این نماد بر توانایی جوانان به عنوان عناصری مستقل که می توانند در فرهنگ مصرفی و رشد بازارهای ویژه جوانان مشارکت داشته باشند تکیه دارد. شواهدی چند در دست است که نشان می دهند طبقه جوان – به ویژه در کشورهای پر درآمد و مرفه منطقه خلیج فارس به صورت فزاینده در زمره اهداف تبلیغات و بازاریابی هستند. منطقه خاورمیانه یکی از پر رشد ترین بازارهای تبلیغاتی جهان است. در حال حاضر دبی مرکز تبلیغات و آگهی های تجاری، عربستان سعودی شامل بزرگترین و گسترده ترین گروه مخاطب تبلیغات و لبنان تأمین کننده فناوری و فعالیت های خلاق تبلیغاتی است.حتی وزارت امور خارجه آمریکا نیز وارد این عرصه شد و در سال ۲۰۰۳ انتشار مجله نفیس و پر زرق و برقی تحت عنوان HI با هدف مخاطبین جوان و مرفه عرب- همان گروهی که هدف سازمان های  تبلیغاتی و تولید آگهی دبی بودند، آغاز نمود. ظاهرا” مجله مزبور علیرغم تلاش های فراوان موفق به جذب خوانندگان کافی و در نتیجه تأمین هزینه های تبلیغاتی نگردید و انتشار آن در سال ۲۰۰۵ متوقف گردید.

جوانان منطقه خاورمیانه به طور فزاینده به درجات و روش های گوناگون درگیر فرهنگ سرمایه داری جهانی جوانان شده اند. اگرچه این گرایش به سود تجارت بوده است، اما فرایند تبدیل جوانان به “مصرف کنندگان” مسیری پر از تضاد و دام گستری است. برای نمونه در ترکیه در حال حاضر جوانان به عنوان گروهی سطحی نگر و بی محتوا، خود محور، تحت تأثیر فرهنگ مصرف، ضد سیاسی و فاقد احساسات ملی نگریسته می شوند. در چشم انداز عمومی در ترکیه متداول است که جوانان را با نسل های قهرمان پیشین – به ویژه دوره ملی گرای کمال آتاترک و یا نسل انقلابی دهه ۱۹۶۰ مقایسه نمایند. از سوی دیگر حتی تلاش برای “نا سیاسی” ساختن نسل جوان و تبدیل آنها به مصرف کننده می تواند از اختیار خارج شود. یک نمونه از این وضعیت در عربستان سعودی پیش آمد. دولت سعودی انتشار روزنامه “شمس” را که برای خوانندگان جوان در سرتاسر منطقه خلیج فارس در سال ۲۰۰۵ آغاز نموده بود یکباره  متوقف ساخت. دلیل این کار آن بود که روزنامه شمس  بعضی از کاریکاتورهای پیامبر اسلام را که ابتدا در روزنامه هلندی – جیلاند پوستن – ظاهر شده بودند، در سرمقاله ای – البته با انتقاد شدید از روزنامه هلندی –  چاپ کرده بود.

یکی از نشانه های مهم تشکل «تصویر کامیابی »از جوانان و تشویق آنان به مسیر مصرف حضور و وفور موسیقی تصویری برروی تمامی ماهواره های عربی و اینترنت است . والتر آرمبراست، استاد دانشگاه آکسفورد و از پژوهشگران فرهنگ خاورمیانه به خوبی ستیز و رویارویی با این قطعات ویدیویی را از جانب منتقدین و سرمقاله نویسان عرب نشان می دهد. تعداد مخالفت و جبهه گیری در مقابل این ویدیوها به اندازه خود آنهاست. به نقل از والتر آرمبراست، محور اصلی این مخالفت آن است که اساسا” این ویدیو موزیک ها حامل سلطه فرهنگی غرب و برگردان جوانان عرب به چیزی که هرگز قابل تبدیل به آن نیستند: «تمیم برغوتی شاعر فلسطینی»، و از میان بردن جامعه پدرسالار از طریق ترغیب بازاریابی سکس می باشند که ازدواج را به عنوان یک فرایند، عملی دشوار می سازد: «عبدالوهاب مصیری استاد دانشگاه در مصر».

بنابراین «مصرف انبوه» حتی هنگامی که بر محصولات بومی شامل می شود می تواند جوانان را به مخاطره بیاندازد و باعث شکل گیری پدیده «جوانی به منزله رنج » شود . در این مسیر گفته شده که خطر اصلی آن است که جوانان عرب را با فرهنگ و فرآورده های غربی آشنا و در تماس آورد و سپس از فراهم آوردن محصولات و یا اماکنی که این خواسته ها و تمایلات جوانی محتاج وجود آنها هستند ناتوان ماند.

محدوده های وازده گی

از چشم انداز دولت ها، رسانه ها، صاحبنظران و نظریه پردازان حرفه ای، جوانان در خاورمیانه به طور کلی فاقد استقلال و نیازمند حمایت و قیمومیت نهادهای حکومتی، متخصصین و روشنفکران و سرآمدان ملی می باشند. حتی اگر این برداشت از موقعیت جوانان خاورمیانه و نیاز آنان به سرپرستی بزرگسالان و حکومت صحیح باشد، انگیزه ها و امیال خود این جوانان چیست؟

یکی از کشورهایی که جوانان آن توجه بسیار به خود جذب نموده ایران است .

رکسانا ورزی در پژوهش ارزنده ای از جوانان ایران، در میان جوانان طبقه متوسط مناطق شمال تهران وازده گی های فراوانی از مبانی عقیدتی جمهوری اسلامی را دریافته و مورد بررسی قرار داده است. ورزی در حالی که نشان می دهد این جوانان چگونه از ابزار ویژه فرهنگ روزمره و مردمی غرب در بیان نارضایتی خود استفاده می کنند، اما هوشیارانه از فرو افتادن در دامی که بسیاری از پژوهشگران غربی گرفتار آن آمده اند؛ یعنی تصویر جوانان ایران به عنوان گروهی کاملا” غیر مذهبی، غرب زده و مخالف رژیم – دور مانده است. خانم ورزی نشان می دهد که چگونه طبقه متوسط جوان ایران تحت تأثیر برنامه های دولت اسلامی در استقرار تفکر و برداشت مذهبی – قرارگرفته و با این اندیشه عجین شده است.

مذهب بیش از آنکه یک عنصر بیرونی و ظاهری باشد، بخشی عمده از زندگی و بیان مقاومت آنان است، برای مثال یکی از نمادهای نارضایتی در جوانان ایرانی، آن چیزی است که ورزی «مقبولیت صوفی» می خواند: جوانانی که موهای بلند و ظاهری درویش گونه دارند. دولت در قبال این گرایش خود به تولید و ترویج نوعی خاص از موسیقی پاپ صوفی گرانه پرداخته تا از این طریق با «روش های اسلامی » خارج از کنترل خویش مقابله و رقابت نماید. علاوه بر این جوانان شمال شهر معمولا” از مراسم و آئین های مذهبی خاص شیعه – ازجمله عاشورا- برای گفتگو و ارتباط آزادانه تر با جنس مقابل در انظار عمومی استفاده می کنند و چه بسیار که این مراسم بهانه همایش های مختلط خیابانی جوانان می گردد. مشابه این جریان در قاهره در ایام «مولود» اتفاق می افتاد. جوانانی که پیشینه طبقاتی کارگری و یا متوسط پائین دارند در جشن و سرور خیابانی که به بهانه مولود پیامبر و سایر قدیسها برپا شده شرکت می جویند. بهترین نمایش این اختلاط توسط یسری نصرالله فیلمساز مصری در مستند زیبای ۱۹۹۵ وی «از پسران، دختران و حجاب» تصویر گردید.Youth.MiddleEast.3

پژوهش ارزنده مارک شاده پولسن در اوایل دهه ۱۹۹۰ در اوران، الجزایر نیز همسان دو تحقیق مزبور از خطاهای متداول ناظران غربی پیرامون موسیقی رای پرهیز می جوید. این محققین موسیقی رای را همچون «راک اند رول» یک جنبش فرهنگی جوانان علیه رفتارهای محافظه کارانه و بنیادگرایی که توسط حکومت خودکامه، مرتجع و متعصب دینی پشتیبانی می شود تلقی می کردند. شاده-پولسن نشان می دهد که علیرغم ستیزه جویی خشونت آمیز بعضی اسلامیست های متعصب هیچگونه تضادی میان گوش دادن و لذت بردن از موسیقی رای و یک مسلمان مؤمن بودن وجود ندارد. وی همچنین نشان می دهد که اگر چه موسیقی رای با جوانان اوران ارتباط می یابد اما به هیچ وجه به صورت انحصاری توسط آنها مصرف نمی شود، بلکه نسل ها و گروه های سنی مختلف در مراسم عروسی و سایر جشن ها به شیوه های گوناگون به آن گوش می دهند. از این گذشته موسیقی رای توسط موسیقی دانان جوان تصنیف نشده. موسیقی رای حاصل کار مصنفان و آهنگسازان شناخته شده و پرسابقه استودیویی و تهیه کنندگانی است که غالبا” در کلوب های شبانه و متعلق به طبقات مرفه تر و ثروتمندتر اجرا دارند. برای مردان جوان اوران موسیقی رای یک موسیقی طغیانگر پانک Punk یا رگی Reggae نیست. کلام موسیقی رای، روایت مشکلاتی است که مردان جوان در دیدار و ارتباط با زنان دارند و این در مقطعی است که زنان منطقه و الجزایر در نتیجه تحولات آموزش و پرورش، تحصیلات و تخصص ها و موقعیت های شغلی،  به مراتب بیش از گذشته قدرت دارند.

بررسی های آرمبراست از ویدیوموزیک های غربی نیز به اهمیت پرهیز از استنتاجات ساده گرایانه و کلی پردازی در فرهنگ مصرف جوانان خاورمیانه می پردازد. در شرایطی که تحلیل گران بومی این قطعات موسیقی ویدیو را فاسد می دانند و مفسران  غربی نیز آنها را نماد نفوذ غرب می خوانند، آرمبراست توضیح می دهد که واقعیت به مراتب پیچیده تر است. سیل موزیک ویدیوهای پرطرفدار در کشورهای عربی شامل رقص و آواز با تصانیف علی جواهر با محتوای «ارزش های خانواده» و یا آهنگ های سامی یوسف می شوند که از موازین موسیقی پاپ برای اشاعه زهد و از خودگذشتگی اسلامی استفاده می کنند.

تمامی این موارد از ضرورت نگاهی ژرف تر در زندگی روزمره جوانان خاورمیانه و نیز هشیاری در تأکید بیش از حد بر نمونه های غربی حکایت دارند. برای مثال می توان به خیل مقالات و کتاب های گوناگون پیرامون جوانان در ایران اشاره کرد که در متن غالب آنها نسل جوان ایران شدیدا” غیر مذهبی و تشنه محصولات و شیوه زیست غربی تصویر و رهایی از بنیاد گرایی و باز پیوستن به جمع ملت های متمدن عرضه شده است. تمرکز پژوهشی و تحلیلی برخوانندگان «رپ» ایرانی و زنان جوانی که روسری های خود را پس برده اند تا موی مش شده را نشان دهند واقعیت پیچیده تری را پنهان می سازد. داوطلبان شبه نظامی «بسیج» که در خط مقدم مبارزه علیه «رفتار غیر اخلاقی جوانان مرفه» قرار دارند، غالبا” متشکل از مردانی جوان می باشند. همین یک شاخص از ادامه حمایت از رژیم در میان جوانان طبقه کم درآمد و یا کارگر است . دانشجویان دانشگاه های ایران اگرچه دیگر چندان شیفته رژیم نیستند، اما در اصول از سیاست بریده اند. این دانشجویان بیشتر نگران اهداف روزمره و پیش پا افتاده خویش همچون یافتن شغل یا اخذ پذیرش تحصیلات عالی تر می باشند. در حقیقت سالانه حدود ۱۵۰ هزار متخصص ایرانی کشور را ترک می گویند و بدین ترتیب رتبه نخست فرار مغزها در خاورمیانه را نصیب ایران کرده اند.

محدودیت درآمدی طبقه جوان، کمیابی اماکن عمومی برای تفریح جوانان، و نگرانی دولت ها و مقامات از تجمع آنها، شکل گیری جنبش های «مخالفت» جوانان همسان نمونه های غربی را نا متحمل ساخته است. چهارچوب های تحلیلی دیگر غربی ازمسأله جوانی و جوانان – ازجمله «شکاف نسل ها» نیز می توانند گمراه کننده باشند. مثلا” رکسانا ورزی بیان می دارد که جوانان غیر مذهبی حومه های اعیان نشین شمال تهران پیش از قرار برگزاری میهمانی های خانگی که شامل حضور میهمانان مختلط دختر، پسر، موسیقی زنده و مصرف الکل می شود از والدین خود کسب اجازه می نمایند. این مدعیات نیز که فرهنگ مصرف و قرار گرفتن در معرض دام های فرهنگ جهانی جوانی، طبقه اول را مادی گرا، فردگرا، ضد سیاسی و فاقد آگاهی های اجتماعی می نمایند به همان اندازه گمراه کننده اند. برای مثال جوانان فلسطینی که موسیقی «رپ» را با اشتیاق پذیرفته اند از این چهارچوب هنری برای بیان نگرانی ها و دلمشغولی های سیاسی و ملی گرایانه خود استفاده کرده اند. جوانان ترکیه که در هر فرصتی به دلیل مصرف گرایی های خودخواهانه مورد انتقاد شدید بوده اند. پس از وقوع زلزله مرمره در ۱۹۹۹ پیشتاز تلاش های نجات و کمک رسانی بودند. 

رهایی بخش ها در بند

خط فکری «جوانی به مثابه رنج» به طور واضح ناشی از پیوستگی هراس مفسران غربی و دولت های خاورمیانه از اسلام ستیزه جو می باشد؛ یعنی عمده ترین بیماری و خطری که جوانان باید از آن محافظت شوند. در ذهن آن دسته از غربی ها که به تفکر «برخوردتمدن ها» گرایش دارند، قابلیت جذب اسلام تندرو توسط جوانان خاورمیانه، عاملی است که بیش از هر عنصر دیگر اعتقاد به رهایی منطقه توسط جوانان را تقویت می نماید. اگر حتی به نسل نو در پذیرش «میانه روی» -رضایتی مطابق با نظم سرمایه داری لیبرال مورد تأئید آمریکا- نتوان اعتماد کرد، دیگر امیدی به همزیستی باقی نخواهد ماند. به گفته تاماس فریدمن: «جوانان اسرائیلی دائم در این اندیشه اند که مخترع باشند والگوهایشان بدعت گرایانی هستند که راه به بازار بورس نزدکNasdak  یافته اند. جوان های حزب الله در رؤیای شهادت اند و سرمشق هایشان مبارزانی هستند که به «جهان دیگر» رخت بسته اند. در خاورمیانه شاید اینچنین به نظر رسد که جوانان دیگر قابل رهایی نیستند، اما مخاطراتی که آنها را تهدید می کنند نیز چندان کم نیستند. موفقیت تندروهای مسلمان در غالب موارد در توانایی آنها در شکار جوانان – به ویژه مردان جوان طبقات کم در آمد که به دلیل عدم استطاعت مالی برای ازدواج از کمبود ها و عقده های جنسی لبریز شده اند، تبلور می یابد. یکی از بهترین نمونه های نمایش این خصیصه در مصر فیلم دیدنی و پرطرفدار «تروریست» محصول ۱۹۹۴ بود که در آن یک تروریست جوان (بابازیگری عادل امام) پس از آن که یک گروه اسلامی به او وعده می دهد تا در قبال انجام یک مأموریت تروریستی –قتل یک شخصیت- همسری را به عقد او درآورد، به استخدام گروه در می آید.

در سطحی گسترده تر، تنش عمده ای در تمامی مباحثات پیرامون مسأله جوانان در خاورمیانه وجود دارد که متمرکز بر دو  برداشت است: آیا جوانان قربانی خشونت اند یا مرتکب آن. نگاه کنید به خشم و اعتراضی که در غرب در مورد کاربرد فلسطینی ها از «کودکان» در سال نخست انتفاضه دوم ایجاد شد. این خشم و برداشت غربی ها هر سخن گو و شخصیت فلسطینی را وادار نمود تا در هر فرصتی به بحث و استدلال در این خصوص بپردازند که برخلاف تصور غرب، مادران فلسطینی به راستی بچه های خود را دوست دارند و آنها را تعمدا” در تیر رس سربازان اسرائیلی قرار نمی دهند. از یک سو فقدان سرپرستی و تحکم بر کودکان و نوجوانان «سنگ انداز» خردسال تر، غربی ها (و اسرائیلی ها) را مجاز ساخت که ریشه تلف شدن کودکان فلسطینی را در نارسایی ها و ضعف فرهنگ فلسطین تصویر کرده و «نوجوانان سنگ انداز» که از مرز کودکی گذشته بودند را – تنها به دلیل سن- به شکل عاملان خشونت و نه قربانیان آن معرفی کنند.

این نمونه یادآور اصلی گسترده تر در خاورمیانه است که مطابق آن نگرانی های دولت های منطقه پیرامون جوانان و برنامه های جمعیتی و تنظیم خانواده همواره در چهارچوب موازین بین المللی (اروپایی – آمریکائی) مورد ارزیابی و عمل قرارگرفته زیرا قضاوت در پیشرفت یک جامعه خاورمیانه در کشورهای غربی همیشه براین مبنا استوار بوده که این جوامع با آسیب پذیرفتن طبقات جمعیتی خود چگونه  برخورد می کنند. دسته بندی گروه های آسیب پذیر در خاورمیانه شامل زنان، اقلیت های قومی (یهودی ها، بربرها، کردها) و جوانان می شود. هر گاه غرب دولت های خاورمیانه  را در اداره مسایل جوانان بی کفایت تلقی می کند، پاسخ آن به صورت نوعی حق قیمومیت غرب و دخالت مستقیم- برای مثال- در نجات کودکان «مدرسه های اسلامی» و دختر بچه های محروم از آموزش در افغانستان و یا تشویق دانشجویان ایرانی به طغیان علیه حاکمان بروز می نماید.

در حقیقت در دوران پس از یازدهم سپتامبر در موارد متعدد مسأله جوانان به عنوان تنها نقطه ضعف نظم غیر دمکراتیک در منطقه خاورمیانه ذکر گردیده است . برای مثال ذکر این نکته در رسانه های غربی که ۶۰ درصد از جمعیت ۷۵ میلیونی ایران را جوانان زیر سی سال- ازجمله تعداد زیادی که با اعتقاد و پشتیبانی از رژیم پس از انقلاب ۱۹۷۹ بار آمده اند-تشکیل می دهند. این واقعیت آماری به دفعات برای استدلال پیرامون به سر آمدن دوران حکومت ملایان تندرو به کار رفته است . یک نشانه از ادامه امیدواری وزارت امور خارجه آمریکا به چنین برداشتی، به کار گرفتن جارد کوهن Jared Cohen، ۲۶ ساله مؤلف «بچه های جهاد: سیر و سفر یک آمریکایی جوان در منطقه خاورمیانه» در مشاوره و آموزش سیاست گذاران و برنامه ریزان وزارتخانه در «چگونگی تغییر مسیر جوانان تأثیر پذیر از نفوذ عوامل منحرف» است. کوهن در گفتگویی با مجله نیویورک اظهار داشت: «من همواره معتقد بوده ام که بزرگترین حزب در هر کشور-بزرگترین گروه مخالف در هر کشور-حزب جوانان است». می بینیم که پس از انتخابات ۲۰۰۵ ایران و گزینش محمود احمدی نژاد، که به دنبال آن تمامی نهادهای حکومت ایران به اختیار و انقیاد جناح محافظه کار درآمد، جوانان ایران در گزارش ها و گفتگوهای غرب نقش «قربانی » یافتند. تاماس فریدمن در یکی از نوحه سرایی های خویش نوشت: “جوانان ایران به همان اندازه جوانان چینی و هندی استعداد دارند، اما فرصتی برای نمایش و عرضه این استعدادها ندارند. ایران مجبور به فروش منابع ملی خود به هند و چین است تا جوانان این کشورها به ساخت آینده بپردازند در حالی که جوانان ایران همچنان در بند گذشته گرفتار مانده اند”. میان این دایه دلسوزی و راهنمایی جوانان ایران در به اختیار گرفتن استقلال خویش با یاری های خارجی فاصله چندانی نیست.

جوانان خاورمیانه گریبانگیر نظام های خودکامه، فساد مالی، سلطه خانواده های سرآمد و بحران ساختاری اجتماعی- اقتصادی ناشی از برنامه های مردود دولتی و نابرابری های سازمان یافته سرمایه داری جهانی هستند که تمامی فرصت های رشد و زیست سالم را از آنان سلب کرده . اما کمترین نگرانی آنها توقعاتی است که تصور سرآمدان از مفهوم «جوانی و جوانان» به دست داده. می توان از جوانان خاورمیانه به رسم «جوانی» در هر کجای دیگر انتظار داشت که در برآوردن آمال خویش چه در مسیر رهایی، چه در محدوده روزمرگی و چه نقطه ای در میان این دو، به پدر سالاری حکام و تصور خارجیان از خود نظاره کنند.

 

نویسنده مقاله از نظریات و توضیحات لووی آلن، آرنگ کشاورزیان و پل سیلورستین سپاسگزاری می کند

تد سویدنبرگTed Swedenburg  استاد مردم شناسی در دانشگاه آرکانزاس و از سردبیران فصلنامه «گزارش خاورمیانه» Middle East Report است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

اشتراک خبرنامه

اگر به خواندن همسایگان علاقه مندید خبرنامه همسایگان را مشترک شوید تا مقالات را به سرعت پس از انتشار دریافت کنید: